رفتن به محتوای اصلی

دفاع مقدس مربوط به دین است ، پس چرا برخی از شهداء می گفتند : یک وجب از خاک میهن را نمی دهیم .

اگر جنگ بر سر وطن باشد که دفاع مقدس نیست ، زیرا از مادیات است نه معنویات .


دفاع از کشور و آب و خاک مساله ای است که هم در فطرت انسانها ریشه دارد و هم قانونی است که در اسلام به رسمیت شناخته شده و بر آن تاکید شده است و بر این اساس از منظر اسلام کسی که در راه دفاع از اهل و خانواده و حتی صیانت از اموال خود کشته شود، اجر شهید را دارد. (رک: اصول الکافی ج : ۵ ص : ۵۲ بَابُ مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ) بر همین اساس در طول تاریخ شاهد آن بوده ایم که هر زمانی که بخشی از کشور ما مورد تهاجم بیگانه قرار می گرفت مردم بر اساس وظیفه دینی و شرعی خود به دفاع می پرداختند. التبه طبیعتا با توجه به شرایط خاص زمان های قدیم و کمبود اطلاعات از مناطق دیگر، کمبود امکانات برای جابجایی سریع، ماهیت قدرت طلبانه برخی تهاجمات و جنگ قدرت شاهان زورگو و مدعیان با یکدیگر که باعث می شد مردم کمتر انگیزه ای برای مشارکت در این بازی های قدرت طلبانه داشته باشند و ... نمی توان همه نمونه هایی که مردم مورد تهاجم دیگران قرار می گرفتند را یکسان دانست ولی اصل دفاع در برابر مهاجمان همواره در بین مردم ما وجود داشته است و از این اصل مهم و اساسی در راه دفاع از آب و خاک این کشور استفاده شده است به ویژه در دوران جنگ های ایران و روس که در آن مردم کشور ما با فتاوای علما و نیز بهره گیری از اصل فطری و شرعی دفاع ، جانانه به صحنه آمده و به دفاع پرداختند. بنابر این تجربیات تاریخی حاکی از این است که مردم همواره برای دفاع از سرزمین خود آماده اند و آن را نه تنها صرفا از سر حب به خاک بلکه به عنوان یک وظیفه شرعی قلمداد می کنند ولی در عین حال با توجه به اینکه بخشی از وظیفه دفاع از سرزمین به دولت ملی واگذار شده است این احساس وظیفه مردمی باید همراه با پشتیبانی نظام باشد تا موفقیت دست یافتنی تر باشد کما اینکه در دوران دفاع مقدس باتوجه به ماهیت مردمی نظام اسلامی و حمایت و پشتیبانی متقابل مردم و نظام از یکدیگر در تمامی عرصه ها از جمله عرصه دفاع مقدس، سرانجام این جنگ به عنوان نخستین جنگی که در طی ۲۰۰ سال گذشته با پیروزی ایران و از دست ندادن یک وجب خاک به دشمن همراه بود مطرح شد.
اما نکته قابل توجه و مهم ناظر به سوال اینکه انگیزه های شهدا حتی اگر به فرض نادر و اقلیت دفاع از سرزمین بود با این حال، هنر شهیدان و به طور کلی رزمندگان این بود که انگیزه های به ظاهر مادی را در راستای انگیزه های الهی قرار دادند. به ویژه که میان دفاع از سرزمین و مال و ناموس با آموزه های دینی نه تنها تعارضی وجود ندارد بلکه حتی دین، خود موید و موکد آن می باشد. از طرفی دیگر حتی در صورتی که میان انگیزه های ملی شهدا و رزمندگان و انگیزه های الهی آنان تعارض بوده و لازم باشد حتما یکی از دو انگیزه به عنوان انگیزه اصلی مطرح شود در آن صورت به جای قضاوت های از پیش خود بهتر است به خود آنان مراجعه کنیم تا بدانیم که با چه انگیزه ای به جبهه های حق علیه باطل شتافتند و در این میان با توجه به اینکه رزمندگان آن روزگار نیز در واقع یادگاران آن شهدا بوده اند دیدگاههای آنان نیز می تواند بیانگر انگیزه های خود و نیز شهدا باشد. بنابر این با مراجعه به چند مورد در می یابیم که شهدا چه انگیزه ای داشتند که این موارد عبارتند از:
۱ – وصیت نامه های بر جای مانده از شهدا که سرتاسر آن پر است از مضامین دینی که هم وجود این مضامین و هم تصریحاتی که در لابلای آنها در باره انگیزه های آنها وجود دارد به خوبی گویای نقش انگیزه های دینی آنان از عزیمت به جبهه ها می باشد ؛ انگیزه هایی همچون شهادت در راه خدا ، عمل به وظیفه الهی ، لبیک به ندای یاری خواهی امام حسین ، اطاعت از فرمان ولی فقیه ، یاری امام زمان ، آزادی کربلا و فلسطین از چنگال ظالمان بر اساس شعار «راه قدس از کربلا می گذرد» و حفظ نظام اسلامی و ... . به عنوان مثال در یکی از وصیت نامه های تاثیر گذار یکی از شهدا چنین آمده است : «هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای هل من ناصر ینصرنی لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم. پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله»(نقل از سایت تبیان ، http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=۳۲۱۹۹ )
البته در این زمینه قطعا استناد به یک وصیت نامه نمی تواند گویای تمامی واقعیات باشد اما بررسی آماری در وصیت نامه ها می تواند تا حدود بسیار زیادی شاهد این ادعا باشد که خوشبختانه چندین تحقیق و پژوهش در قالب پایان نامه و مقاله و کتاب انجام شده است . حجت الاسلام رحیمیان نماینده سابق ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در این زمینه می گوید: « در یک تحقیق و پژوهش روی وصیت‌نامه شهدا خالص‌ترین و ناب‌ترین کلمات در وصیت‌نامه آنان است. در موضوع انگیزه خاستگاه حرکت شهدا، می‌بینیم همه شهدا به طور میانگین ۴ بار در هر وصیت‌نامه الهام گیری از مکتب عاشورای کربلا را مطرح کرده‌اند و در ۱۰۰ درصد وصیت‌نامه شهدا هدف و انگیزه آنها دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی بیان شده است. حتی در یک وصیت‌نامه دفاع از تخت جمشید و ایران منهای اسلام مطرح نشده است. همه چیز متمرکز روی اسلام است خاستگاه اسلام و هدف اسلام است. ‌عموم شهدا نزدیک به صد درصد شهدای ما آنها که از روی اختیار مسیر شهادت را انتخاب کردند از مسیر مسجد و نماز جماعت و جمعه عبور کردند. شهدایی که توصیه به نماز کردند بعضاً ۴ بار در وصیت‌نامه خود تاکید بر حضور در نماز جمعه داشته‌اند.»( http://www.rajanews.com/detail.asp?id=۸۱۶۹۳ )
روحیات و حالات معنوی شهدا و رزمندگان دفاع مقدس نیز حاکی از روحیه های دینی قوی آنان داشت که نقل خاطرات رزمندگان آن روزگاران که خوشبختانه امروز بسیاری از آنان در بین ما هستند حاکی از این مطلب است و هرگز عشق خاک نمی تواند باعث بروز چنین روحیه های ایمانی قوی ای باشد که امام راحل عظیم الشان با تمامی مقامات عرفانی اش در برابر آنان اینگونه بیان فرمایند که: «من به این چهره هاى نورانى و بشّاش شما، و به این گریه هاى شوق شما حسرت مى برم. من احساس حقارت مى کنم. من وقتى با این چهره ها مواجه مى شوم. و این قلبهائى که به واسطه توجه به خداى تبارک و تعالى این طور در چهره ها اثر گذاشته است، احساس حقارت مى کنم»(صحیفه امام ، ج ۱۳ ، ص ۳۹۲)
۲ – شعارهایی که در زمان دفاع مقدس سر داده می شد و در بخشهایی از آنها انگیزه های الهی و هدف از عزیمت به جبهه ها مطرح می شد که در آنها ذره ای بوی ملی گرایی دنیا گرا وجود نداشت و در تمامی آنها مضامین مذهبی و دینی موج می زد همچون «راه قدس از کربلا می گذرد ، هیهات منا الذله ، یا کربلا یا شهادت ، تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر و ... » ، همچنین شعارهایی که در استقبال از شهدا سرداده می شد نیز نشان از انگیزه های مقدس آنان داشت همچون «این گل پرپر از کجا آمده از سفر کرببلا آمده ، این گل پر پر به کجا می رود سوی حسین به کربلا می رود»
۳ – در کنار شعارها اشعاری که بخش عظیمی از ادبیات دفاع مقدس را تشکیل می دهد و نقش مهمی در تشویق و روحیه دادن به رزمندگان ایفا می کرد نیز بر جای مانده است که در آنها انگیزه های رزمندگان از حضور در جبهه های جنگ، به خوبی به تصویر کشیده شده است.
۴ - ... . علاوه بر این مطالب، این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در مقطع دفاع مقدس اساسا کسانی که ادعای ملی گرایی داشتند نه تنها حاضر به اثبات ملی گرایی خود از طریق حضور در جبهه ها نشدند بلکه بسیاری از آنها با شنیدن اولین اخبار جنگ از ایران فرار کرده و در کشورهای اروپایی و آمریکایی به خوشگذرانی های خود مشغول شدند و برخی از آنها نیز که در ایران مانده بودند به جای همراهی با مردم ایران ، به انواع دسیسه و توطئه دست زده و در شرایطی که کشور تحت اشغال دشمن بود مدام بر طبل مذاکره و عقب نشینی و همراهی با سیاست های آمریکا می کوبیدند (در این زمینه رک : ستون پنجم یا دومین دو راهی/ نگاهی به مواضع و عملکرد نهضت آزادی ایران در مورد جنگ ایران و عراق ، حسین یکتا ، مجله زمانه ، ۳ آبان ۸۳ ، شماره ۲۶)
بنابر این در یک کلام می توان گفت که تجربه هشت سال دفاع مقدس و تجربیات بعد از آن نشان داد که در تمامی این دورانها رزمندگان و شهدا و بسیجی ها ، حتی در راه دفاع از ارزشهای ملی نیز بر ابعاد مذهبی خویش تاکید داشته و دارند و انگیزه های آنان در دوران دفاع مقدس انگیزه های کاملا الهی بود و ذره ای بوی دنیا طلبی و مادی گرایی از نوع گروههای مدعی ملی گرایی از آن به مشام نمی رسد.