با سختی های زندگی چه کنیم؟

نسبت میان ما و دنیا چیست؟ اگر انسان را موجودی بدانیم که دنیا، انتهای زندگی او باشد و بشر، ظرف دیگری برای زندگی نداشته باشد و اگر دنیا را جایگاهی بدانیم که برای خود اصالت دارد و کمالش در فراهم بودن نعمتهایش باشد، در آن صورت، کاستیها و فقدانهایش بسیار دردناک و غیر قابل تحمّل میشود.
زندگی هنگامی بی معنا و غیرقابل تحمّل میگردد که برای انسان، چیزی جز زندگی این دنیا وجود نداشته باشد و دنیا همه ظرف زندگی او باشد؛ اما آیا این تصوّر، با واقعیت، هماهنگ است؟
واقعیت، این است که نه دنیا همه هستی است و نه حیات انسان، محدود به این دنیاست. دنیا نه تنها قطعهای از حیات و بلکه مقدمه و زمینهساز حیات اصیل و پایدار بشر است.
اگر زندگی انسان، محدود به این دنیا نیست و دنیا توقفگاهی برای حیات جاوید است، پس کاستیهای آن، آزاردهنده و غیر قابل تحمّل نخواهند بود. اگر سالنهای انتظار بیمارستانها، مطب پزشکان، ایستگاههای اتوبوس و... از وضع مناسبی برخوردار نباشند، هر چند برای ما ناراحت کننده است، اما قابل تحمّلاند؛ چون این اماکن، محل دائمی زندگی انسانها نیستند. نامرتّبی و کثیفی خانه شخصی و محل دائمی زندگی و کار، قابل تحمّل نیست؛ اما کاستیهای محلهای موقّت را میتوان تحمّل نمود.
دنیا نیز همین گونه است. کسانی نمیتوانند کاستیها و سختیهای دنیا را تحمّل کنند که دنیا را همه چیز میدانند و حیات، برای آنها معنایی جز زندگی دنیا ندارد. اما این، مطابق واقع نیست. دنیا محل زندگی دائمی نیست.
هنر رضایت از زندگی
عباس پسندیده