درک ضرورت های یکدیگر زوجین

زن و شوهر دو نفرند، دو شریک، دو رفیق، هر کدام یک وسعی از لحاظ فکری و روحی دارند .از طرف مرد، وظیفه این طور است که ضرورت های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیار مطلق العنان او در خانه نداند و زن نیز بصورت متقابل شریک، هم دم و یاری رسان مرد باشد.
مرد باید به زن کمک کند تا عقب ماندگی هایی را که در جامعه ما دارند ،جبران کند .البته مراد از این عقب ماندگی ها،آن چیزهایی نیست که امروز به تقلید از فرنگی ها در جامعه ما مطرح میشود، بلکه مراد معرفت است ،مراد تحصیلات است. مراد پیدا شدن روح اندیشه و تامل و فکر در زن است .مراد اینها است که هرچه مرد بتواند باید در این زمینه به همسرش کمک کند .اگر زن می خواهد کاری را انجام بدهد یا فعالیتهای اجتماعی سهیم باشد، در حد اقتصادی وضع زندگی خانوادگی ،مانع اونشود. این طور نباشد که مرد چون در دوران مجردی ،ساعت ۱۰ شب میآمده خانه پدر و مادرش ،حالا هم که زن گرفته، اینطور ادامه بدهد .نه !حالا باید ملاحظه همسرش را بکند.
زن باید ضرورتهای مرد را درک کند بر او فشار روحی و اخلاقی وارد نسازد. کاری نکند که او در امر زندگی مستاصل شود و خدایی ناکرده متوسل به راههای خلاف و نادرست شود. باید او را به ایستادگی و مقاومت در میادین زندگی تشویق کند اگر چنانچه کار مستلزم این است که مثلاً نمیتواند یک مقداری به وضع خانوادگی رسیدگی کند ،این را مرتب به رخ او نکشد.
اگر مرد خانه ،فعالیتی چه علمی وچه جهادی و سازندگی، برای کسب روزی و چه برای کارهای عمومی دارد، و سعی کند فضای خانه را برای او مساعد کند که بتواند با روحیه خوب سر کار برود و با شوق به خانه برگردد. همه مردها دوست دارند وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت دهد و احساس راحتی و آسودگی کنند. این وظیفه زن است.
همه زوجین در زندگی مشترک خود کم و بیش دارای اختلاف سلیقه و روش هستند .و این امری اجتناب ناپذیر است.
بنابراین اختلاف سلیقه و روش ،امری عادی است و نباید آن را یک بحران تلقی کنید؛ به ویژه زوج های جوان و تازه ازدواج کرده که تجربه این گونه مسائل را ندارند، ممکن است به دلیل اختلاف سلیقه که با همسر خود پیدا می کنند ،احساس کنند که در ازدواج خود موفق نبوده و همسر مناسبی را انتخاب نکرده اند و حتی گاهی ممکن است کار را به جدایی و طلاق بکشانند.
آنچه اهمیت دارد ،نحوه برخورد زوجین با آن است .در واقع پس از آن که زن و شوهر است وجود اختلاف سلیقه را در زندگی مشترک به عنوان امر عادی و اجتناب ناپذیر به رسمیت شناختند ،نحوه برخورد با آن را نیز باید فرابگیرند .
در گام اول لازم است زوجین توجه داشته باشند که سلایق خود را به دیگری تحمیل نکنند ،تا از این طریق صورت مسئله وجود اختلاف سلیقه را پاک کند .در گام دوم لازم است با مذاکره و گفتگو و استدلال تلاش کنند نقطه نظرها و سلیقه های متفاوت یکدیگر را به هم نزدیک کند .و در گام سوم مواردی که به نتیجه نمیرسند اختلاف سلیقه و روش باقی می ماند که از شیوههای مدارای دوطرفه استفاده کرده و با هم کنار بیایند .
نکته مهمی که در پایان به آن اشاره میکنیم، این است که اختلاف سلیقه و روش را نباید با اختلاف عقیده در مسائل اساسی و ارزشی یکی دانست .اگر زوجین در مسائل عقیدتی و ارزشی زندگی که خطوط قرمز هر انسانی محسوب میشود ،اختلاف داشته باشند، این گونه موارد به سادگی محل مدارا پذیرش نیست .بلکه منظور از پذیرش اصل اختلاف سلیقه و روش ،موارد کم اهمیت زندگی است که اتفاقاً تعداد و دامنه آن ها بسیار زیاد و گسترده تر است. که می توان با آرامش و منطق و با شیوه های درست با آن روبرو شد و در جهت رفع آن اقدام نمود.
سهیلا صلاحی
مترجم و نویسنده