پهلوانک ها و رهبران جامعه ی ما

رهبر یک جامعه باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟
شنیده اید که می گویند، به گوینده حرف کاری نداشته باشید به درستی سخن اش نگاه کنید. این جمله ی کاملاً درست، از سخنان امام علی(ع) گرفته شده است:
لاَ تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ وَ اُنْظُرْ إِلَى مَا قَال به گوینده نگاه مکن و به سخن نگاه کن.
وضعیت امروز جامعه اما، همخوانی با این مطلب مهم و عقلانی ندارد. افرادی که به هر دلیلی (هنرپیشگی، فوتبال، خوانندگی و...) درجامعه ما شناخته شده اند رهبری جامعه را در دست می گیرند و حرف آنان حجتی است برای افرادی که بجای فکر کردن چشم به دهان افراد مشهور دوخته اند. جامعه برای حرکت به سوی تکامل و پیشرفت مسلماً نیاز به رهبر دارد اما این رهبر باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ هنرپیشه، فوتبالیست و یا هر چهره معروف دیگری که در جامعه شناخته شده داشته باشد می تواند رهبر یک جامعه متمدن و متعالی را برعهده بگیرد؟
-علم کافی
-صداقت
-صلاحیت داشتن اختیار و مسئولیت
-توانایی ارتباطی قوی
-عدالت
-شجاعت
-تعهد
-خلاقیت
و... همه از جمله ویژگی های یک رهبر مناسب برای جامعه می باشد. ویژگی هایی که نبود حتی یکی از آنها می تواند برای جامعه تحت هدایت همچنین رهبری خطرناک و نابود کننده باشد.
حالا به شرایط فعلی جامعه خود باز می گردیم. در شرایط کنونی برخی سلبریتی ها ادعای رهبری جامعه را دارند. مرجع سخنان آنان را نیز باید از شبکه های اجتماعی جستجو نمود. در واقع برخی از پست های ایشان در فضای مجازی می تواند موجی جدید و یا حتی بحرانی بزرگ در جامعه ایجاد کند.
آخرین نمونه ی آن نیز به مرگ مهسا امینی باز می گردد. هموطنی که به دلیل سابقه بیماری و مشکلاتی که از پیش داشته است در یکی از مراکز ارشاد نیروی انتظامی فوت می کند. از فردای روز حادثه، نظرات این سلبریتی ها در خصوص علت مرگ و حمله به نیروی انتظامی آغاز می گردد. مرگی که بعداً مشخص می گردد بدلیل بیماری زمینه ای بوده است تبدیل به قتل توسط پلیس می گردد.
پلیس متهم می شود ، دولت زیر سوال می رود و در نتیجه به نظام حمله می شود. بر اساس نظریات همین سلبریتی ها، متاسفانه تعدادی جوان ایرانی جان خود را در نتیجه آشوب و درگیری ها از دست می دهند، کسب و کارها تعطیل می شود، خیابان ها نا امن می شوند و خسارات بسیاری به کشور عزیزمان وارد می گردد.
آیا این خسارات جبران خواهد شد؟ چه کسی این خسارت ها را جبران خواهد کرد؟ آیا جوانان که قربانی این نظرات شده اند زنده خواهند شد؟
اینکه این جماعت چگونه طی چند سال اخیر در حال تبدیل شدن به رهبران جامعه هستند را باید در مقاله ای جداگانه بررسی نمود اما آنچه مهم است کسانی هستند که با وجود داشتن سوابق نامناسب اجتماعی تبدیل به پهلوان و سپس رهبر جامعه می شوند. کسانی که سوابق ناجوانمردی آنان هنوز از ذهن جامعه ما پاک نشده است.
یکی از این افراد علی کریمی فوتبالیست اسبق کشورمان می باشد که یک شبه توسط رسانه های غربی و ضد نظام اسلامی تبدیل به پهلوان شده است. حال بد نیست باهم دیگر سوابق این پهلوانک جدید را باهم مرور کنیم. لازم به ذکر است این سوابق بدون هیچ تغییری و به اختصار از سایت معتبر ورزشی؛ ورزش 3 آورده شده است.
محمدعلی کریمی پاشاکی، متولد 17 آبانماه 1357 از دوران نوجوانی کار خود را در تیمهای پایه نفت تهران آغاز کرد و پس از حضور در تیم نوجوانان سایپا راهی تیم جوانان فتح تهران شد. او 18 سال بیشتر سن نداشت که توانست به تیم بزرگسالان فتح راه پیدا کند تا دوران حرفهای ار سال 1375 آغاز شود. کریمی با درخشش در تیم فتح و در 20 سالگی مورد توجه پرسپولیس قرار گرفت و در حالی که همزمان استقلالیها نیز او را میخواستند اما این بازیکن تکنیکی تصمیم گرفت پیراهن پرسپولیس را به تن کند.
کریمی در سال 76 همراه با حسین شمس، سرمربی وقت تیم فتح تهران به اردوی بروجرد تیم ملی رفت تا جزو بازیکنان اعزامی ایران به جام جهانی 98 فرانسه شود، اما ایویچ به دلیل اینکه با واسطه وارد اردوی تیم ملی شده بود، به نحوه ورودش ایراد گرفت و با تمام نکات مثبت فنی این بازیکن او را در تیم ملی نپذیرفت.
کریمی که سال 77 به پرسپولیس رفت، در همان سال با مشکل محرومیت از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا روبرو شد. وی به دلیل کتک زدن داور در حین برگزاری دیدار تیمهای امید ایران و ویتنام با دو سال محرومیت روبرو شد که با اعتراض به این حکم یک سال محرومیتش کاهش یافت. کریمی پس از گذراندن محرومیتش تا سال 80 در پرسپولیس حضور داشت و در 43 بازی موفق شد 11 گل برای سرخپوشان به ثمر برساند.
کریمی همراه با تیم ملی در بازیهای آسیایی 98 بانکوک موفق شد به قهرمانی این مسابقات برسد اما محرومیتش به دلیل کتک زدن داور او را یک سال از تیم ملی دور کرد.
شماره 8 نامی تیم ملی در مقدماتی جام جهانی 2006 آلمان هم همراه با ستارههای فوتبال ایران نظیر مهدی مهدویکیا، علی دایی، وحید هاشمیان و ... موفق شدند تیم ملی را به جام جهانی ببرند تا ایران بعد از 8 سال بار دیگر حضور در این مسابقات را تجربه کند. بدشانسی کریمی در آستانه جام جهانی رقم خورد و در حالی که مدت زمان زیادی تا جام جهانی نمانده بود، او در تیم باشگاهی خود یعنی بایرن مونیخ مصدوم شد تا پس از گذراندن این مصدومیت نیز آمادگی زیادی نداشته باشد. مصدومیت باعث شد تا کریمی در جام جهانی درخشش لازم را نداشته باشد و البته لگد زدن او بعد از تعویضش در بازی با پرتغال نیز حاشیههای زیادی برای او درست کرد.
این ها تنها بخشی از سوابق صرفاً دوران ورزشی این سلبریتی می باشد(دعوا با مربیان، هم تیمی ها، مسئولین برگزاری مسابقات، مسئولین فدارسیون و... را نیز اضافه نمایید) که به عنوان نمونه در این مطلب مرور شد. حال قضاوت با خود شماست آیا چنین فردی که چندین بار سابقه کتک زدن داور، درگیری با بازیکنان حریف و حتی هم تیمی خود را داشته است صلاحیت رهبری جامعه ی ما را دارد؟