پنج یاقوت اخلاقی در سبک زندگی رضوی

یکی از روایات بسیار زیبایی که گوشه ای از سبک زندگی رضوی را به تصویر کشیده روایتی است که کتاب شریف عیون اخبار رضا(ع) به نقل از ابراهیم بن عباس آورده است، روایتی که در آن به برخی از محاسن اخلاقی و دینی امام رضا(ع) پرداخته است.
یکی از مهمترین و با ارزش ترین مباحثی که در سالهای اخیر مورد توجه و دقت اندیشمندان اسلامی قرار گرفته موضوع سبک زندگی اسلامی است. هر چند در این خصوص کتابها و مقالات فراوانی به رشته تحریر در آمده ولی با این حال برخی محققان بر این باورند آنچنان که شایسته است این مسأله مورد تحقیق بنیادین و گفتمان اجتماعی قرار نگرفته است. باری بر هرجهت برای دست یابی به چیستی و ماهیت سبک زندگی اسلامی باید به منابع غنی آن که همان کتاب الله و سنت و عترت نبوی است رجوع کرد، از طرفی جایگاه ممتاز حضرات معصومین(علیهم السلام) که خود مفسر قرآن و به عبارتی قرآن ناطق به شمار می آیند از درجه اهمیت بسزایی برخوردار است به یقین این مقربان درگاه الهی در زندگی خود مؤلفههای را رعایت میکردند که به کار بستن و احیای آن مؤلفهها در زندگی فردی و اجتماعی نقش به سزایی در تقویت و ترویج سبک زندگی اسلامی خواهد داشت.
خورشید هشتم زیباترین الگوی زندگی
زندگی با برکت امام هشتم آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) در بردارنده یاقوت های چشم نوازی از سبک زندگی اسلامی است که تحسین و تمجید هر انسانی را به دنبال دارد، به طوری که نه فقط عالمان شیعی بلکه بزرگان اهل سنت نیز زبان به تمجید و تحسین آن باز کرده اند برای نمونه سمهودی در خصوص این امام همام این چنین بیان می دارد: «علی بن موسی الرضا(ع) فرزند موسی کاظم، بهترین فرد زمانش و مردی جلیل القدر بود»[1] و یا اینکه شیخ عبد الله شبراوی شافعی در خصوص این امام همام این چنین بیان می دارد: «علی بن موسی الرضا دارای مناقب عالی و صفات ارزشمند بود، ...کرامات او بیشتر از آن است که حد و حصر شده و مشهورتر از آن است که ذکر شود»[2] در واقع سیره و سخنان امام رضا(علیهالسلام) همچون گنجینهای پربها، است راه صحیح زندگی الهی را در پیش روی همگان قرار می دهد، سیره و سبک زندگیای که ضامن سعادت و خوشبختی واقعی انسان در حیات مادی و معنوی است.
سکانس هایی طلایی از سبک زندگی رضوی
تصویر اجمالی و سر بسته از اخلاق و سبک زندگی رضوی را می توان در روایت بسیار زیبایی که جناب «ابراهیم بن عباس» دربارۀ شیوه اخلاقی آن حضرت بیان می دارد مشاهده کرد، برای رعایت اختصار تنها به سکانس های کوتایی از این روایت زیبا اشاره می کنیم:
سکانس اول: رعایت عدالت و عدم ظلم به دیگران
امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) دردانه ی عدالت ورزی و اخلاق مداری در تعاملات اجتماعی با دیگران بودند و حتی با زبان خود به دیگران ظلم و جفا نمیکردند: «مَا رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع جَفَا أَحَداً بِكَلَامِهِ قَطُّ؛[3] هرگز ندیدم آن حضرت، با سخن خود در حق کسی جفا کند (و مورد اهانت و آزار قرار دهد)» بلکه حتی بالاتر از آن، حضرت هیچگاه کلام فرد دیگری را قطع نکردند چراکه این رفتار ناپسند به گونهای موجب ظلم و بیاحترامی به طرف مقابل است: «وَ مَا رَأَيْتُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ كَلَامَهُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهُ؛[4] و یا کلام کسی را قبل از آنکه پایان یابد، قطع کند».
سکانس دوم: توجه به مستمندان و نیازمندان
سکانس های اخلاقی سبک زندگی رضوی تنها در عبودیت و بندگی حق تعالی خلاصه نمی شود چرا که توجه به مستمندان و رفع نیازهای مادی آنها به خوبی گویای ایفای نقش اجتماعی امام در قبال سایر انسانهاست. «ابراهیم بن عباس» در خصوص این شاخص طلایی سبک زندگی رضوی این چنین بیان می دارد: «وَ مَا رَدَّ أَحَداً عَنْ حَاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَيْهَا؛ نیاز نیازمندان را برآورده می ساخت و هرگز حاجتمندی را که توان انجام حاجت او را داشت، رد نمیکرد». ارزش و اهمیت انفاق به اندازهای است که خداوند متعال در قرآن مجید در بیش از هشتاد آیه موضوع انفاق و لزوم دستگیری از نیازمندان و اهمیت و ارزش این شاخص قرآنی و اسلامی را مورد توجه قرار داده؛ تا آنجا که در اولین آیات قرآن، خدواند انفاق را از صفات بارز متقین بیان می کند: «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ؛ [بقره/3]و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند». آری پرهیزکاران، انفاق کردن را کم شدن مال نمی دانند، بلکه غنیمت می شمارند، ولی کسانی که از معارف قرآن بهره ای ندارند و از سویی به دنیا علاقهمند هستند، انفاق کردن را غرامت و زیان میدانند.
سکانس سوم: نهایت ادب، رعایت آداب اجتماعی
یکی دیگر از زیباترین ویژگیهای سبک زندگی امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) را میتوان دوری از آداب و رسومهای متکبرانه دانست. امام رضا(ع) هر چند در بالاترین موقعیت اجتماعی و دینی و سیاسی قرار داشتند ولی با این وجود هیچگاه رفتار متکبرانه و غیر اخلاقی از خود نشان ندادند. شاخصهای اخلاقیای که از حضرت بیان شده حکایت از نهایت تواضع و نشانگر دریایی از فضائل اخلاقی امام رضا(علیهالسلام) است. «وَ لَا مَدَّ رِجْلَيْهِ بَيْنَ يَدَيْ جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ وَ لَا اتَّكَأَ بَيْنَ يَدَيْ جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ شَتَمَ أَحَداً مِنْ مَوَالِيهِ وَ مَمَالِيكِهِ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ تَفَلَ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ يُقَهْقِهُ فِي ضَحِكِهِ قَطُّ بَلْ كَانَ ضَحِكُهُ التَّبَسُّمَ؛[5] هرگز پای خود را نزد دیگران دراز نمیکرد. و هرگز در حضور دیگران به چیزی تکیه نمی داد. و هرگز ندیدم غلامان و خدمۀ خود را دشنام دهد و یا آب دهان بيندازد و ندیدم که در جمع با صدای بلند بخندد؛ بلکه خنده اش تبسّم بود».
سکانس چهارم: اوج تواضع و فروتنی
همنشینی با فقرا و همسفره شدن با ایشان و عدم کنارهگیری از ایشان یکی دیگر از شاخصههای زندگی رضوی است که در زندگی امام رضا(علیهالسلام) نمود ویژه داشته است، موضوعی که در روایت این چنین منعکس شده است: «وَ كانَ إذا خَلا وَ نَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلى مائِدَتِهِ مَماليكَهُ وَ مَواليهِ حَتَّى البَوّابَ السّائِسَ؛[6] هرگاه سفره اش را پهن مى كرد غلامان و خدمتكاران خود و حتى دربان [و] مِهتر اسبان را با خود سر سفره مىنشاند».
سکانس پنجم: عبودیت و بندگی حق تعالی
در کنار اخلاق و تواضع و فروتنی و حسن معاشرت با دیگران هیچگاه نباید ارتباط صحیح و اصولی با باری تعالی را فراموش کرد چراکه فلسفه خلقت، در گرو ارتباط با باری تعالی است ارتباط ارزشمندی که همواره در زندگی اولیای الهی همچون امام هشتم چشم نوازی می کند. «وَ كَانَ ع قَلِيلَ النَّوْمِ بِاللَّيْلِ كَثِيرَ السَّهَرِ يُحْيِي أَكْثَرَ لَيَالِيهِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى الصُّبْحِ وَ كَانَ كَثِيرَ الصِّيَامِ فَلَا يَفُوتُهُ صِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الشَّهْرِ وَ يَقُولُ ذَلِكَ صَوْمُ الدَّهْرِ؛[7] شبها كم میخوابيد و بسيار بيدار بود بيشتر شبها از ابتداى شب تا صبح شب زندهدار بود خيلى روزه ميگرفت و روزهی سه روز در ماه از او فوت نميشد میفرمود اين سه روز معادل روزه تمام عمر است».
سخن آخر: این پنج سکانس طلایی تنها قطره ای از دریای فضایل و کمالات اخلاقی خورشید هشتم آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) است، سکانس های طلایی که در لزوم آن در سبک زندگی اسلامی بسیار ضروری است.
پی نوشت ها:
[1]. جواهر العقدین، ص353.
[2]. جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312.
[3]. بحار الأنوار، ج49، ص90، ح4.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. همان.