" بحران جمعیت در چشم انداز تمدنی ایران" استان کرمان

کنکاش در تاریخ بشر از قبایل بدوی گرفته تا دورانِ بعثت آخرین پیامبر نشان میدهد که انحرافاتِ جنسی یکی از پایههای اصلیِ زوال تمدنهای بزرگ بوده است، که با مراجعه به کتاب تاریخ تمدن ویلدورانت نمونههای وافری از نوع انحرافات جنسی میتوان یافت و البته نمونهی واضحِ آن اشارهی قرآن کریم به قوم لوط است که به فحشایی آلوده شدند که این بار نه تنها بقای نسل مومنین بلکه بقای نسل نوعِ انسان را نیز تهدید میکرد.بنابراین به همان میزان که خداوند عنایت به ازدواج و تولید نسل دارد و آن را محترم میشمارد، دشمن قسم خوردهی انسان نیز در نقطهی مقابل ترویجِ پرهیز از ازدواج و روابط جنسی نامتعارف را در دستورکار دارد بر همین مبنا است که مسائل جنسی پایِ ثابت آیینهای شیطانی از دوران باستان تا به حال بوده است.توجه به نسل و مهمتر از آن تربیتِ نسل سالم و صالح قطعا یکی از وجوه تمایزِ ما با حیوانات است چرا که در حیوانات غم و اندیشه تولیدمثل وجود ندارد و بیشمارند حیواناتی که در برابر سرنوشت تخمهایی که میگذارند یا فرزندانی که از تخمهایشان سر بیرون میآورند بیتفاوت هستند مانند ماهی که میلیونها تخم میگذارد اما توجهی به آنها ندارد و در نقطه مقابل مرغ که برای زاد و ولد بین ۵ تا ۱۲ تخم میگذارد توجه بیشتری به جوجهی خود دارد، این رابطه در حیوانات پستاندار نیز به همین شکل است به قول ویلدورانت فیلسوف و نویسندهی مطرح آمریکایی، در عالم حیوانات، هرچه عنایت و توجه والدین به فرزندانشان بیشتر شود، زایش و مرگ و میر کمتر میگردد؛ در جهان انسان، هرچه مدنیت پیشتر برود، معدل زادن و مردن تنزل میکند.هر اندازه عنایت خانواده به فرزندانش زیادتر شود، نسل جدید مدت بیشتری میتواند در پناه خانواده بماند"