حجاب وراثتی یا حجاب تحقیقاتی؟ مسئله این است

ما نه به عنوان زن یا مرد بلکه به حرمت و عظمت و کرامت «انسان»، سزاوارِ اندیشهایم. سزاوار دانستن. سزاوار تحلیل. و حتی سزاوار مخالفت کردن، اما نه پیش از آنکه حرفهای طرف مقابلمان را شنیده و ساعتها مبتلا به سبک و سنگین کردنِ تاریخ و فرهنگ و دین و سیاست در آن مسئله شده باشیم.
چقدر خوب است یاد بگیریم یک طرفه به قاضی نرویم. چقدر زیباست اگر به درجهای از تفکر برسیم که هیچ اتفاقی را نسنجیده، رد یا قبول نکنیم. و چقدر هوشیارانه است سبک زندگیمان طوری شود که همیشه در جستوجوی حقیقت باشیم. ما نه به عنوان زن یا مرد بلکه به حرمت و عظمت و کرامت «انسان»، سزاوارِ اندیشهایم. سزاوار دانستن. سزاوار تحلیل. و حتی سزاوار مخالفت کردن، اما نه پیش از آنکه حرفهای طرف مقابلمان را شنیده و ساعتها مبتلا به سبک و سنگین کردنِ تاریخ و فرهنگ و دین و سیاست در آن مسئله شده باشیم.ما تا چه اندازه از «حجاب» میدانیم؟ اصلا ماهیت حجاب چیست؟ و چرا در این دو سالِ گذشته آنقدر با آن دست و پنجه نرم کردهایم؟ نمیخواهم از فواید حجاب بگویم. نمیخواهم به حفظ چارچوب خانواده و امنیتی اشاره کنم که زنان اروپایی بعد از مسیرِ طی شدهی کشف حجاب به آن رسیدند که جز در حجاب نمیتوان یافت. من در این روایت تنها میخواهم پا به پای هم، نگاهی گذرا به پنج کتابی بیندازیم که شاید ما را با «حجاب» آشتی بدهند! یا حتی کمک کنند بهتر و با شناختِ بیشتر، تصمیم بگیریم که حجابِ وراثتیمان را حفظ کنیم یا به یک حجابِ مستحکم تحقیقاتی برسیم!
لطفا همرنگِ جماعت نباشیم
موضوع را پیچیده نکنیم. و بیایید به آنهایی که خارج از مرزهای وطنمان برای ما که درون مرزهاییم، نسخه میپیچند اجازه ندهیم که قدرت تحلیل و تفکر را از ما بگیرند. نمیخواهم از نظر دینی و حتی قانونی به مسئله حجاب بپردازم چون همه ما زنان ایرانی به خوبی میدانیم کسی که مسلمانی را پذیرفته ملزم به رعایت اصول آن است و شخصی که شهروند جمهوری اسلامی ایران است باید تابع قوانین این کشور باشد که حجاب یکی از آنهاست. اما مسئله این است که «چطور میتوانیم با موضوعی مخالفت کنیم در حالی که به وسعت و با عمق، دربارهی آن تحقیق نکردهایم؟» همه ما زنان ایرانی نیاز به یک تحقیق فردی اما جامع درباره مسئله حجاب داریم؛ تحقیقی ریشهدار که همهی ابعاد این موضوع را برایمان روشن کند، که اگر میخواهیم باحجاب باشیم بدانیم چرا و اگر میخواهیم بیحجاب باشیم باز هم بدانیم چرا. ما باید یاد بگیریم برای حقِ انتخابمان احترام قائل باشیم، که صاف بایستیم چشم توی چشم جهان و بگوییم من مطالعه کردم، مستند دیدم، روزنامه و مجله در رابطه با این موضوع پیگیری کردم و حالا به این نتیجه رسیدم. و آن وقت است که نتیجهمان، محترم میشود و قابل بحث و بررسی؛ ولی اینکه شال و روسریهایمان با دیدن چند فیلم در فضای مجازی و احساسی شدن، از سرمان بیفتد یعنی اینکه من، فقط و فقط یک همرنگِ جماعتم، همین.
پنج کتاب درباره حجاب
همرنگِ جماعت شدن، اولین قدم برای نادیده گرفتن خودمان است. خداوند به ما عقل و به تبع آن، قدرت تفکر داده اما برای چه؟ برای اینکه تلفنهایمان و دستهای پشت پردهی آنها سبک زندگیمان را تعیین تکلیف کنند؟! بیایید فکر کنیم تلفن و تلویزیون و هیچ فضای مجازیای نبود؛ بیایید تصور کنیم تنها ما بودیم و جهان هستی، آنوقت برای تصمیم گرفتن به کجا مراجعه میکردیم؟ بله، به عقلهایمان؛ آن نشانه و هدیه نیرومند خداوند که در جانهای ما به ودیعه نهاده شده تا در تنهاترین لحظات بتوانیم با اندیشه، گلیممان را از آب بیرون بکشیم.پس برای شروعِ فهمیدن حجاب بیایید به خودمان قول بدهیم که پنج کتاب را حتما بخوانیم. نه برای اینکه محجبه شویم، بلکه حداقل به بهانه این نیت که بدانیم برای چه چیزی داریم میجنگیم! هم آنها که از حجاب دفاع میکنند و هم آنها که با آن، مبارزه میکنند. این پنج کتاب، یک مجموعه است؛ مجموعهای از بیانات مردی که نسبت به مسائل دیدی بسته ندارد و هیچوقت یک طرفه به قاضی نمیرود. ما میتوانیم در خانه، محل کار، دانشگاه، خیابان، کافه، پارک و یا هر نقطهای که هستیم این کتابها را تک به تک بخوانیم تا ببینیم آیا حرفهایش قانعکننده هستند یا نه. که حق با کیست. کجاست. و چیست. که شاید این مردِ ریشسفید، این سیدِ اولاد پیغمبر، این روحانیِ جهاندیده، «آیتالله سید علی خامنهای»، چون پدری دلسوز برایمان حرفهایی گفته باشد که نیاز به شنیدنشان داشته باشیم. و یک دل سیر فکر کنیم، حتی اگر نخواهیم حرفهایش را بپذیریم.
کتاب اول: «عفاف و حجاب»
اولین کتاب برای ما از حسی میگوید که در فطرتمان وجود دارد، از نیاز به نشان دادن و تحسین شدن و در عین حال پوشیده ماندن. آیتالله خامنهای در بخشی از این کتاب میگوید: «این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همهی اینها به خاطر آن است که این قضیهی عفاف در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مسئلهی عفاف زن اهمیت میدهد. البته عفاف مردان هم مهم است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی میتواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، لذا روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.شما الآن هم که در دنیا نگاه کنید، میبینید که یکی از مشکلات زنان در دنیای غرب و به خصوص در کشور ایالات متحده آمریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندی خودشان، به عفت زن تعدی و تجاوز میکنند. آمار منتشر شده از سوی مقامات رسمی خود آمریکا را من دیدم که یکی مربوط به دادگستری آمریکا و یکی هم مربوط به یک مقام دیگری بود. آمارها واقعا وحشتانگیز است. در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور آمریکا صورت میگیرد! ببینید چقدر مسأله عفت مهم است.»
کتاب دوم: «الگوی زن»
در دومین کتاب، حرف از الگو به میان میآید. همان اتفاقی که هر روز در حال تکرار شدن است و شاهد الگوسازیهای هدفمندی هستیم که اگر در جزییات واکنشهای آنها ریز شویم میبینیم که چه هوشمندانه تغییر سبک زندگی ما را نشانه رفتهاند. البته قضاوتِ مثبت یا منفی بودن این تغییرها با خودمان باشد اما اینکه نتوانیم الگوی مناسبی داشته باشیم قطعا و ناخودآگاه در وادی الگوهایی قرار میگیریم که از ما چیزی میسازند جز آنچه که خواهیم بود. رهبر انقلاب در بخشی از این کتاب میگوید: «الگوی غربی امروز اروپایی، برخاسته و زاییده از الگوی باستانی رومی و یونانی آنهاست. آن روز هم اینطور بود که زن وسیلهای برای تکلیف و التذاذ مرد بود و همه چیز تحتالشعاع این بود، امروز هم این را میخواهند؛ حرف اصلی غربیها این است.»«آنان که با نام ایجاد تحول اجتماعی و اقتصادی، الگوهای فاسد و پلید خویش را با نقابی از پیشرفت و تمدن بر زنان جهان تحمیل میکنند، نه تنها به بانوان بلکه به انسان و انسانیت خیانت میکنند. آلودگانی که به دروغ شعار آزادی زن را دادند، میخواهند او را به اسارت فرهنگ مصرفی و مصرف فرهنگ منحط مخرب بکشند؛ تا آسانتر بتوانند فرزندان و تربیتیافتگان سستعنصر چنین چنین مادرانی را چون ابزاری بیاراده استثمار کنند.»
کتاب سوم: «زن و خانواده»
در سومین کتاب، به زیرمجموعهای از مسئله حجاب میرسیم که بعد از کشیدن روسریها، اولویت نابودی است! چون اگر خانواده از بین رفت به تبع آن هرج و مرج و ناهنجاریهایی ایجاد خواهد شد که تمامیت جامعه را به تدریج متلاشی خواهد کرد. آیتالله خامنهای در بخشی از این کتاب، میگوید: «در مسئلهی زن آنچه که در درجهی اول اهمیت قرار دارد، مسالهی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر من از همهی نقشهایی که زن میتواند ایفا کند، این اهمیتش بیشتر است. البته بعضیها اینطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد میکنند و میگویند آقا شما میخواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنههای زندگی و فعالیت باز بدارید؛ نه، به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی میگوید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر و به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم.»
کتاب چهارم: «جایگاه و مسائل زنان در فرهنگ اسلام و تجدد»
تمدن، به روز بودن و تجدد از اصطلاحاتی است که در جامعهی امروز ما به طبع پیشرفت تکنولوژی و گسترش توسعه به شدت بر سر زبانها افتاده و البته حضرت آقا نیز از آنها غافل نمانده و با بررسی متقابلانه فرهنگ اسلام و تجدد به واکاوی ابعاد مختلف این مسئله در بیانات خود پرداختهاند. آیتالله خامنهای در بخشی از این کتاب میگوید: «نظام اسلامی در برخورد با مسالهی زن از دنیا جلو است، دنیا باید جواب بدهد به انسانهای اهل اندیشه و مغزهای فعال و فهیم که چرا به نیمی از موجود بشری به چشم یک شیئی که از آن باید تمتع برده شود نگاه میکنند و فضای شهوتآلود به وجود میآورند، همه محیطها را بدین وسیله از معنویت و سلامت میاندازند، آنها باید جواب بدهند. غرب باید جواب بدهد که چرا بر خلاف طبیعت انسانی به سمت برهنگی پیش رفته است، جوامع را اینجور متلاشی کرده است. خانوادهها را از بین برده است. بر خلاف فطرت انسانی عمل کرده است.»
کتاب پنجم: «عرصههای حضور اجتماعی زن»
و پنجمین یا آخرین کتابِ مجموعهی پنج جلدی «نقش و رسالت زن» به ما، به عنوان زنانی آزاده و متفکر، کمک میکند تا تصمیم بگیریم. تصمیمی برای زیر سلطهی هیچکس نبودن در عین اقتدار، تصمیمی برای به میدان آمدن اما نه برای تماشا شدن، و تصمیمی برای اینکه بدانیم زن وجودیست فراتر از اسباب لذت و سرگرمی. رهبر انقلاب در بخشی از این کتاب میگوید: «تبلیغات فراوانی درست کردند در دوران رژیم گذشته که نشان بدهند وضع زن در ایران بد است. من نمیگویم وضع زن در ایران بد نبوده، یا الآن کاملا خوب است؛ من میگویم وضع زن در ایران و غیر ایران، در کشورهای شرقی و غربی، وضعی همراه و آلودهی به ستمپذیری زن و ستمگری مرد در مقابل زن بوده. این باید درست بشود، این باید حل بشود، مساله این است. آن روز برای اینکه بتوانند فرهنگ برهنگی را به میان جامعهی معصوم ما بکشانند، این حرفها را زدند. آنچه آوردند، دانش و معرفت برای زن ایرانی نبود، آنچه آوردند این نبود که نیمی از جمعیت کشور از همان مزایا و امکاناتی برخوردار بشود که آن نیم دیگر به طور طبیعی برخوردار است. آنچه آوردند این بود که زن را به سنتها و خلقیات و ریشههای اعتقادی و رفتاریِ دیرین جامعهی خودش بیاعتقاد کنند، آن را یک موجود مصرفی تربیت کنند.»
«همه جا زنان مؤمن و مسلمان، در کنار مردان مؤمن قرار داشتهاند. حتی در صدر اسلام، گاه زنان مؤمن و دلاور در میدانهای جهاد حضور پیدا میکردند و به رزم با دشمن میپرداختند. البته جهاد بر زنان واجب نیست؛ اما حرام هم نیست. زنانی که بتوانند و مایل باشند میتوانند در میدانهای جهاد نیز حضور پیدا کنند. اسلام زنان را از شرکت در فعالیتهای دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منع نمیکند. البته باید حجاب را حفظ کرده و حدود شرعی را رعایت کنند.»