چرا جمهوری اسلامی حجاب را اجباری کرده است؟

سؤال:
مگر خدا در قرآن نمیفرماید «لا اکراه فی الدین»، پس چرا جمهوری اسلامی حجاب را اجباری کرده است؟
جواب:
حجاب شرعی در قرآن با الفاظ و تعابیر دیگری غیر از کلمه حجاب آمده است؛ مانند نهی از اظهار زینت در جمله: «لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها»[1] و قراردادن روسری بر سر و سینه در تعبیر: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ»[2] و نهی از جلب توجه کردن با زدن پا بر زمین در عبارت: «ولایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن»[3] و امر به پوشیدن جلباب و چادر در آیه: «یَأَیهَا النَّبیُّ قُل لاَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ»[4].
حجاب شرعی در قرآن با الفاظ و تعابیر دیگری غیر از کلمه حجاب آمده است؛ مانند نهی از اظهار زینت در جمله: «لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها»[1] و قراردادن روسری بر سر و سینه در تعبیر: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ»[2] و نهی از جلب توجه کردن با زدن پا بر زمین در عبارت: «ولایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن»[3] و امر به پوشیدن جلباب و چادر در آیه: «یَأَیهَا النَّبیُّ قُل لاَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ»[4].
کلمه «دین» درآیه «لا اکراه فی الدین»، به معنای «اعتقاد» است[5] و «لا اکراه فی الدین» به معنای عدم اجبار در اعتقاد میباشد؛ بنابراین معنای آیه این است که اجبار و اکراه در اعتقاد و باورهای قلبی راه ندارد و با زور نمیتوان کسی را دیندار کرد. در نتیجه موضوع و محل جریان «لا اکراه فی الدین»، باورهای قلبی و مربوط به قبل از پذیرش دین است؛ یعنی هر انسانی آزاد است تحقیق و جست وجو نماید بعد از بررسی منصفانه ، دینی را که تشخیص داه است حق میباشد را بپذیرد و نباید هیچکس را بر پذیرش و اعتقاد به دینی خاص مجبور کرد.
بعد از پذیرش دین فرد باید به آموزه های دینی که انتخاب کرده ملتزم شود. همانگونه که خداوند در آیه ۳۶ سوره مبارکه احزاب میفرمایند: «و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار کنند) و هرکس نافرمانی خدا و رسول او کند، دانسته به گمراهی سختی افتاده است.»[6] با نگاهی به این آیه شریفه در میابیم که خداوند صریح و شفاف میفرماید که در اجرای احکام دین که امر خدا و رسولش میباشد، هیچ زن و مردی اختیار ندارد و باید آن را اجرا کند. حال حجاب هم یک امر الهی است که خود خداوند دستور آن را داده است.
سیره عملی پیامبر گرامی اسلام نیز مؤید این معنا است؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله بعد از تشکیل حکومت در مدینه و تسلط بر اوضاع سیاسی و اجتماعی، با پیمانشکنی یهودیان ساکن مدینه مواجه و در نوبتهای متعدد با آنها جنگید و یهودیان بنیقینقاع، بنینضیر و خیبر را شکست داد و بر آنها پیروز شد، اما هیچگاه آنان را به پذیرش اسلام اجبار نکرد و لذا بسیاری از آنان بعد از شکست در برابر مسلمانان، بر دین یهودیت باقی مانده و در اطراف مدینه ساکن شدند. در جریان مباهله نیز گرچه جنگی بین پیامبر اسلام و مسیحیان نجران اتفاق نیفتاد، اما حقانیت اسلام روشن شد و بر مسیحیان نجران ثابت شد که دین پیامبر اسلام بر حق است، اما حاضر نشدند دین اسلام را بپذیرند و پیامبر نیز آنان را به زور وادار به قبول اسلام نکرد.
از سوی دیگر، موضوع و محل جریان حجاب قانونی، عمل بیرونی و مربوط به بعد از پذیرش دین اسلام است؛ کسی که دین اسلام را با اختیار خود پذیرفت، باید احکام و مقررات آن را نیز گردن نهد و به دستورات آن عمل کند. اینجا محل «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ، نیست و فرد مسلمان نمیتواند با تمسک به این آیه از عمل به احکام دین و رعایت مقررات دینی شانه خالی کند. این امر مانند آن است که گزاره « هیچکس را نباید بر انتخاب شغل اجبار کرد» با گزاره «قانونی کار که میگوید هر کارمند باید هشت ساعت کار کند» تنافی دارد. گزاره اول میگوید نباید اجبار کرد، گزاره دوم میگوید باید کار کند. در حالی که این دو گزاره مربوط به دو محل و دو موضوع هستند. گزاره اول برای افرادی است که هنوز شغلی را انتخاب نکرده و استخدام نشدهاند؛ در اینجا گفته میشود هیچ فرد یا گروه نمیتواند دیگران را بر انتخاب شغلی اجبار کند؛ اما گزاره دوم برای افرادی است که با اختیار خود شغل خاصی را اختیار کرده یا در مؤسسه یا ادارهای استخدام شده است. این شخص باید به مقررات و قوانین آن مؤسسه و اداره ملتزم باشد و به آن عمل کند و لذا بعد از استخدام باید در ساعت خاصی که مؤسسه یا اداره برای کارمندان تعیین کرده وارد اداره شود و در ساعتی که مقرر کرده خارج شود. در طول ساعات کار نیز به وظایفی که برایش تعریف شده عمل کند. در ارتباط با حجاب نیز همین سخن میآید. تا فردی دین اسلام را نپذیرفته و وارد حوزه مسلمانان نشده است، «لااکراه فی الدین» برای او جاری است و لذا مکلف به عمل به دستورات اسلام نیز نیست؛ اما وقتی اسلام را پذیرفت و مسلمان شد، باید به تمام دستورات و قوانین فردی و اجتماعی آن عمل کند. نمازخواندن یا نخواندن فرد، رفتار در خلوت و محیط فردی اشخاص، جزء عقیده شخصی خود فرد است و هیچ اجباری در آن نیست. اینکه دکوراسیون منزل فرد به چه شکلی باشد کاملاً به سلیقه فرد بستگی دارد؛ ولی جنبه بیرونی ساختمان منزل شهروندان بُعد اجتماعی دارد. ممکن استارتفاع آن، یا مشرف بودن آن، یا نوع معماری بیرونی آن مزاحم دیگر همسایهها باشد. یا با قوانین معماری شهر همخوانی نداشته باشد که حکومت اسلامی برای آن قانون وضع میکند همانگونه که حکومت بسیاری از کشورها برای معماری بیرونی ساختمان قوانین دقیقی وضع میکنند. از نظر شکل و فرم هم نمیتوانید هر طور دوست داشتید خانهتان را بسازید و باید از قوانین دقیق حکومت آن کشور پیروی کنید، چون جنبة عمومی دارد. در محیط و ابعاد فردی و در عقاید شخصی، هیچ اکراه و اجباری نیست و آنطور که دوست دارید، میتوانید فکر کنید و عمل نمایید و مسئولیت آن بر عهده خود شماست. حتی میتوانید به حجاب اعتقاد نداشته باشید؛ ولی نمیتوانید خلاف قانون جامعه اسامی که یکی از آنها حجاب است، رفتار کنید. چون حجاب بهغیراز رابطه باخدا، در ارتباط با جامعه هم تعریف میشود و دین برای حفظ سلامت افراد جامعه چنین قانونی را وضع کرده است. بنا بر همین قاعده، دین قوانینی را وضع کرده تا زیست مردم در جامعه بدون جذابیت و رقابت جنسی و با آرامش باشد و بنابراین هم به خانمها و هم به آقایان توصیه میکند پوشش و رفتارشان طوری باشد تا احساسات جنسی عموم جامعه تحریک نشود و آرامش و عفت محیط عمومی حفظ شود.
[1] نور، ۳۱
[2] نور ،۳۱
[3] نور ،۳۱
[4] احزاب، ۵۹
[5] محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۳۴۲.
[6] وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًاارتفاع آن، یا مشرف بودن آن، یا نوع معماری بیرونی آن مزاحم دیگر همسایهها باشد. یا با قوانین معماری شهر همخوانی نداشته باشد که حکومت اسلامی برای آن قانون وضع میکند همانگونه که حکومت بسیاری از کشورها برای معماری بیرونی ساختمان قوانین دقیقی وضع میکنند. از نظر شکل و فرم هم نمیتوانید هر طور دوست داشتید خانهتان را بسازید و باید از قوانین دقیق حکومت آن کشور پیروی کنید، چون جنبة عمومی دارد. در محیط و ابعاد فردی و در عقاید شخصی، هیچ اکراه و اجباری نیست و آنطور که دوست دارید، میتوانید فکر کنید و عمل نمایید و مسئولیت آن بر عهده خود شماست. حتی میتوانید به حجاب اعتقاد نداشته باشید؛ ولی نمیتوانید خلاف قانون جامعه اسامی که یکی از آنها حجاب است، رفتار کنید. چون حجاب بهغیراز رابطه باخدا، در ارتباط با جامعه هم تعریف میشود و دین برای حفظ سلامت افراد جامعه چنین قانونی را وضع کرده است. بنا بر همین قاعده، دین قوانینی را وضع کرده تا زیست مردم در جامعه بدون جذابیت و رقابت جنسی و با آرامش باشد و بنابراین هم به خانمها و هم به آقایان توصیه میکند پوشش و رفتارشان طوری باشد تا احساسات جنسی عموم جامعه تحریک نشود و آرامش و عفت محیط عمومی حفظ شود.
[1] نور، ۳۱
[2] نور ،۳۱
[3] نور ،۳۱
[4] احزاب، ۵۹
[5] محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۳۴۲.
[6] وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا