جدیدترین اجرای سید حمیدرضا برقعی بغض ها را شکست

اجرای این سوگواره بر عهده نجمالدین شریعتی بود و در آن شاعرانی چون: مرتضی امیری اسفندقه، سیدمحمدجواد شرافت، هادی جانفدا، محمدسعید میرزایی، وحید عظیمپور و سیدحمیدرضا برقعی سرودههای خود را تقدیم بانوی دو عالم کردند. در این بین اما شعر زیبای گندم که توسط شاعر آیینی کشورمان سیدحمیدرضا برقعی سروده شد، بغض این مراسم آیینی را در فراق بانوی دو عالم شکست:
هی به ساعت نگاه میکردم، زنگ آخر چقدر دیر میگذشت
کودکیهای من پی آن عطر با چه شوقی به خاک برمیگشت
در و همسایه را بدون صدا یک به یک میکشید در کوچه
داشت مانند لی لی خواهر، عطر آن میدوید در کوچه
گریه در گریه شعله در شعله پای درد دل همه میماند
سمنویی که روی دیگ مسی زیر لب داشت چهارقل میخواند
در صف اشک و آرزو و امید، مثل هردفعه آخری بودم
دست من گرم هم زدن اما، خودمم جای دیگری بودم
صورتم سرخ میشد و میریخت شعر از چشمهای ساکت من
مادرم داد زد مراقب باش؛ ته نگیرد تمام زحمت من
بچهها را به سوی خانه کشید سمنویی که در دلش غم داشت
رنگ و بوی گرفت و شیرینیش، نمک روضه را فقط کم داشت
حاج ملا بدون وقفه بخوان روضهای را که بیمقدمه است
دل آتش گرفته مردم، داغدار عزای فاطمه است
حاج ملا که هق هق نفسش نغمه ی شور بود و افشاری
مجلسی را به گریه میانداخت، با همان شعرهای تکراری
"سینهای که از معرفت، گنجینه ی اسرار بود
کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود"
فاطمه آن که قطره باران خورده نان و نمک از احساسش
رزق و روزی آسمان و زمین گندمی بود زیر دستاسش
کام اهل محله شیرین شد همه رفتند و خانه آرام است
زندگی را به من تعارف کرد کاسه ی من که غرق بادام است
آخرین کاسه را که پرمیکرد مادرم گفت هرچه هست از اوست
زندگی با محبت زهرا، مثل شیرینی همین سمنوست
منبع: خبرگزاری فارس