رفتن به محتوای اصلی

دلنوشته هایی برای مادر

ایام فاطمیه
شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س)
حضرت فاطمه

برای او که مادر عالم است...

مادر....
خواستم از بانوی عالم بنویسم اما کلام را لایق آن ندیدم که حق موضوع را بتواند ادا کند...
شاید چون منی که ذره ای ناچیز در عالم خلقت هستم نتواند از مادر عالم کلامی بنویسد اما...
اما رحمتِ مادری مادر عالم، جهانگیر و فراگیر است و گنهکار و بی گناه همه را در بر می گیرد...
آن روز که وعده شفاعت امتِ پدر را از خدا خواست...
آن روز که برای شفاعت به نزدیک جهنم هم می رود...
آن روز که شفاعت می کند حتی گنهکار ترین افراد عالم را..
از آن روز نمی خواهم بگویم...!
از زندگی که داشت نمی خواهم بگویم....
شاید از روز خلتقش باید گفت...
آن روز که پیامبر به معراج برده می شد از درخت بهشتی خورد که در صلب او جای گرفت و شد فاطمه!
آن روز که پس از چهل روز عبادت و دوری از مردم مشتاقانه به امر پروردگار به سوی خدیجه شتافت...
بانویی بزرگوار که زنان بهشتی او را به دنیا آوردند...
وقتی که هیچ کدام از زنان قریش حاضر نشدند به مادر بزرگوار او کمک کنند...
بانویی که سرور زنان اهل بهشت هست ...
بانویی که حتی در خلقت بی نظیر است...
بانویی که قصرهای بهشتی در نظر او کوچک بود چه رسد به دنیای دنی پست و بی مقدار...
شاید اگر بخواهم از بانوی دو عالم بنویسم کاغذ و قلم تمام شود و حق مطلب ادا نگردد...
آنگونه که نور وجودی او قبل از خلقت عالم به دور عرش می گشت وخدا را تسبیح می کرد...
درست است که تاریخ در حق این خانواده جفا کرده اما...
اما...آنان حاکم هستند...حاکم این دنیا و عالم برزخ و آخرت...
من باور دارم، باور دارم این حقیقت را ؛ مادر، حقیقت وجودی عالم است...
می خواهم بنویسم اما قلم نمی تواند... دستم نمی تواند... فکرم نمی تواند... من نمی توانم....
اما... اگر فاطمه نبود خدا عالم را خلق نمی کرد... اگر فاطمه نبود خدا علی را خلق نمی کرد... اگر فاطمه نبود خدا پیامبر را خلق نمی کرد... اگر فاطه نبود هیچ نبود .... عالمی نبود... نبود...
گفتم ... همه را گفتم... هرچه را که بود گفتم

دسته بندی