رفتن به محتوای اصلی

امیر کبیر؛ چهره ماندگار ایران زمین

امیر کبیر ایران

میرزا محمدتقی خان امیرکبیر فرزند کربلایی قربان بیگ فراهانی سال ۱۱۸۵ در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پیشین) متولد شد. کربلایی قربان پدر امیرکبیر در دستگاه میرزا عیسی (میرزا بزرگ) پدر میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام سمت آشپزی داشت. مادر امیرکبیر فاطمه‌سلطان دختر استاد شاه محمدبنا از اهالی فراهان بود. امیر کبیر کودکی و نوجوانی را در کنار خانواده قائم مقام سپری کرد.

امیر در کودکی هنگامی که ناهار فرزندان قائم مقام را می‌آورد، برای باز پس بردن ظروف در حجره می‌ایستاد و آنچه معلم به ایشان می‌آموخت، فرامی‌گرفت. روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمد و هر چه از آنان پرسید، ندانستند. اما امیر جواب داد.

قائم مقام پرسید: تقی تو کجا درس خوانده‌ای؟ وی گفت: روزها که غذای آقازاده‌ها را می‌آورم، ایستاده می‌شنوم. قائم مقام انعامی به او داد، نگرفت و گریه کرد. به او گفت چه می‌خواهی؟ وی گفت: به معلم امر فرمائید درسی را که به آقازاده‌ها می‌دهد به من هم بیاموزد. قائم مقام پذیرفت و معلم را فرمود تا به او نیز بیاموزد.

دوران کودکی و جوانی میرزا تقی خان زیر نظر و تربیت قائم مقام سپری شد. او شیوه‌های منشی‌گری، نامه‌نگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم مقام آموخت تا آنجا که قائم مقام، تحریر و نگارش پاره‌ای از احکام و نوشته‌ها را به میرزا تقی‌خان محول کرد.

میرزا محمدتقی خان به خاطر هوش و استعداد کم‌نظیر از همان دوران نوجوانی مورد توجه میرزا بزرگ و سپس قائم‌مقام فراهانی قرار گرفت و به ترتیب به سمت منشی‌گری آن دو دست یافت و با شتاب مورد توجه قائم‌مقام و عباس میرزا نایب‌السلطنه قرار گرفت. اولین تجربه سیاسی میرزا محمدتقی خان همراهی خسرو میرزا فرزند نایب‌السلطنه و هیئت همراه او در سفرش به روسیه تزاری بود. این سفر به‌دنبال قتل گریبایدوف وزیر مختار روسیه در تهران و در شوال ۱۲۴۴ و برای عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف صورت گرفت.

پس از درگذشت محمدشاه، میرزا تقی خان به همراه ناصرالدین شاه به تهران رفتند و شاه بلافاصله میرزا تقی خان را به مقام صدارت برگزید و لقب امیر کبیر را به وی اعطا کرد. او طی ۲۸ مهر ۱۲۲۷ خورشیدی تا ۲۲ آبان ۱۲۳۰ خورشیدی صدراعظم ایران بود.

اقدامات امیر کبیر در زمان صدارت

  • ایجاد نظم در جامعه؛ در پی نظمی که او در جامعه برقرار کرد کمتر ظالمی قادر بود بر بیچارگان فقیر تعدی کند. وی دزدی و هرزگی و شرارت را در جامعه به حداقل رساند
  • براندازی رشوه‌خواری در جامعه
  • براندازی رسم قمه کشی؛ در تهران آن زمان رسم بود که جوانان قمه می‌بستند
  • سروسامان دادن به خزانه کشور و قطع حقوق بسیاری از درباریان و وابستگان آنها
  • تأسیس اداره آگاهی؛ وی برای این که از روابط کارگزاران و مأموران دولت با مردم مطلع باشد اداره‌ای مخصوص و سرّی تشکیل داد و مأموران این اداره با لباس چوپان، گدا، فروشنده دوره گرد، راهزن و … همه جا نفوذ داشتند و هر جا کار خلافی از کسی سر می‌زد، بی درنگ امیر را با خبر می‌کردند
  • واگذاری محاکم شرع به علمای صالح و براندازی رسم شکنجه
  • ساخت بیمارستان و مایه کوبی اجباری آبله در جامعه؛ هر کس از بیماری آبله می‌مرد، بستگان او را ۵ تومان جریمه می‌کرد
  • ایجاد چاپارخانه برای مرسولات پستی، ایجاد میدان توپخانه و عمارت آن و همچنین سبزه میدان تهران
  • ساخت ۲۰۰ خانه در بیرون شهر برای مردم
  • تأسیس مدرسه دارالفنون و راه‌اندازی نخستین روزنامه در ایران به نام وقایع اتفاقیه
  • ایجاد کارخانه‌های پارچه بافی، شکر ریزی، چینی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن ریزی
  • فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات و تدریس در ایران
  • استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان
  • ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی
  • ترویج ساده نویسی و لغو القاب
  • مرمت ابنیه تاریخی
  • فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی
  • بسط فلاحت و آبیاری
  • توسعه تجارت داخلی و خارجی
  • کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور
  • تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی
  • اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه

(خبرگزاری ایمنا)

حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدین‌شاه همواره مورد مخالفت تعدادی از نزدیکان شاه از جمله مهد علیا مادر شاه و میرزا آقاخان نوری قرار داشت؛ تلاش‌های این افراد سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود شد، وی سپس به کاشان تبعید شد.

سرانجام امیرکبیر در روز شنبه ۲۰ دی ۱۲۳۰ علی خان فراش در حمام فین کاشان به قتل رسید. همسرشان که خواهر شاه بود جسد امیر کبیر را به کربلای معلا انتقال داده و در حرم امام حسین(ع) دفن نمودند.

 

رهبر انقلاب:

"یک نفر مثل میرزا تقى‌خان امیرکبیر در نظام سیاسى دوره‌هاى اخیر ایران پیدا مى‌شود؛ کسى که با دید نافذ خود مشکل اساسى این کشور را فهمید و اگر کسى مى‌خواست همه‌ى مشکلات این کشور را تعقیب کند، مثل ریسمان‌ها و رشته‌هایى که همه به یک مرکز مى‌رسید، آن مرکز را امیر کبیر کشف کرد؛ و آن عبارت بود از وابستگى به بیگانه.

اوایل دوران قاجار، این وابستگى با همه‌ى اشکال زشت آن شروع شد. در آن وقتى که امیر کبیر بر سر کار آمد و سه سال بیشتر در رأس کار نبود، این قضایا به شکل بسیار بدى رسیده بود؛ اما بسیارى کشف نمى‌کردند. بعد که دستهاى پنهان انگلیس و روس در همان زمان، امیر کبیر را به قتل رساندند، این سلسله‌ى وابستگى روزبه‌روز بیشتر شد. ۷۹/۰۸/۲۷‌

در قضیّه‌ی امیرکبیر و رفتاری که با امیرکبیر کردند؛ فشار‌های انگلیسی‌ها و سفارتخانه‌های اروپایی در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون امیرکبیر را بریزد و او را که میتوانست ایران را متحوّل کند، کنار بگذارد.۱۳۹۸/۰۱/۰۱

برچسب‌ها