رفتن به محتوای اصلی

پدرانه های سینمای ایران

به بهانه روز پدر
پدر در سینما
پدرانه

پدارنه های ماندگار سینمای ایران

وقتی قراراست فیلم خانوادگی ویا اجتماعی ساخته شود یکی از اصلی ترین کارکترها "پدر" است. حتی در فیلم هایی که پدر در آنها فوت شده ویا بدلیلی حضور ندارد مشکلات ناشی از عدم حضور پدر کاملا پررنگ خواهد بود.

در این بین فیلم های اثرگذاری ساخته شده است که نقش پدر را برای همیشه با کارکتری ویژه در ذهن مخاطبین خود ماندگار نموده اند. به بهانه ی در پیش بودن روز پدر مروری خواهیم داشت بر فیلم ها وکارکترهای ماندگار پدر در سینمای کشورمان:

مجید مجیدی فیلمسازی است که نیز به تعریف کردن ندارد. کارنامه وآثار هنری ایشان هم برای مخاطب عام و هم برای هنردوستان و سینماگران حرفه ای شناخته شده است. سینمای حسی و تامل برانگیز مجیدی وقتی میخواهد در مورد مقوله پدر فیلم بسازد بی شک اثری دیدنی خلق خواهد شد:

فیلم : پدر

البته در این فیلم به جای یک «پدر» داستان در مورد «ناپدری» می باشد. ناپدری که در ابتدا به خاطر لجبازی های زیاد پسر رابطه خوبی با پسر همسرش ندارد. اما این رابطه به مرور ترمیم می شود و تبدیل به یک رابطه پدرو پسری تمام عیار می شود. زیباترین لحظه این فیلم زمانی است که ناپدری با بازی علی کاسبی در بیابان بی آب و علف حالش خراب می شود و بی حال به گوشه ای می افتد و پسر برای نجاتش لباس هایش را خیس می کند و به صورت ناپدری می چکاند و وقتی می فهمد این کار افاقه نمی کند او را با سختی روی زمین می کشد و در رودخانه می اندازد تا حالش خوب شود. در نهایت عکسی از جیب ناپدری بر کف رودخانه می افتد که عکس خانوادگی شان را نشان می دهد.

پدر

فیلم: آواز گنجشک‌ها

بازهم مجیدی و بازهم موضوع : پدر

این فیلم از مجید مجیدی یک فیلم فراموش‌نشدنی است که یکی از صحنه‌های درخشان آن زمانی است که این پدر(کریم) یک درب آبی‌رنگ بر دوشش گرفته و در زمین‌ها حرکت می‌کند. این فیلم درباره کریم است که در یک پرورشگاه شترمرغ کار می‌کرده و ازآنجا اخراج شده و مجبور است هرروز از روستای آرامش به تهران شلوغ برود تا برای دخترش سمعک تهیه کند.

دغدغه  معاش همراه  همیشگی پدرها بوده است. و به همین واسطه با موتور هر روز به تهران می رود تا بخشی از هزینه زندگی تامین گردد. یکی از ایده های کسب و کار پرورش ماهی قرمز است که آنها را با سختی در یک دبه به شهر می آورند. اما وارونه شدن دبه باعث ریخته شده ماهی ها در کف خیابان می شود و همگی گرفته و بی حال سوار بر وانت بر می گردند. یکی از سکانس های طلایی و پدرانه فیلم زمانی است که کریم وقتی ناراحتی و به هم ریختگی بچه ها را می بیند پشت وانت شروع به خواندن یک آواز ترکی می کند و همگی باهم دست می زنند تا از بین رفتن ماهی از خاطر پسر ودیگر دوستان او فراموش شود.

گنجشک

فیلم: بوی پیراهن یوسف

بی شک یکی از احساسی ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران فیلم بوی پیراهن ابراهیم حاتمی کیا است . حتی اگر سالها قبل این فیلم را دیده باشید وقتی نام آن را می شنوید اولین صحنه ای که یادتان خواهد آمد و هرگز فراموشش نمی کنید دویدن های «علی نصیریان» در نقش پدر است که هنگام رسیدن کاروان اسرا فرزندش را میان آنها پیدا کند. بوی پیراهن یوسف و موسیقی بی نظیرش از جمله فیلم های پدرانه در سینمای ایران است که به خوبی توانسته دلبستگی یک پدر به فرزند مفقود شده اش را نشان دهد.

یوسف

فیلم : به نام پدر

این فیلم ابراهم حاتمی کیا یکی از پدرانه ترین فیلم های سینما در کشورمان می باشد فیلمی که به رابطه دختر و پدر می پردازد. این فیلم در سال 1384 ساخته شده است.

«عراق تا اینجا اومده بود. داشت می رسید جلو تا اینجا. ما اینجا سنگر دیده بانی داشتیم. همین جا! من به خاطر اون نامردا... من اینجا رو مین کاشتم. دنیا چرا اینطوری میشه مرتضی؟ کی به کیه؟ من تاوان چی رو باید پس بدم؟ چی رو؟ حبیبه کجا بود؟ این پا رو بگیر پای حبیبه م رو بهم پس بده! به خودت قسم راضیم. خداااا! خدااااا! من یک پدرم من نمی تونم زجر حبیبه رو تحمل کنم. من جنگیدم نه اون! من اعتقاد داشتم نه اون. این پا رو بگیر پای حبیبه رو بهم پس بده» این دیالوگ های ماندگار را وقتی از دهان پرویز پرستویی در نقش یک پدر بسیجی و رزمنده می شنویم که دخترش حبیبه پایش را به خاطر گذاشتن روی مین هایی که پدرش در زمان جنگ مجبور به گذاشتن آنها بوده از دست می دهد.

پدر

فیلم: دهلیز، بهروز شعیبی

این اثر که ساخته بهروز شعیبی است به رابطه ی پدری زندانی با خانواده ی خود می پردازد. رضا عطاران در نقش پدر معلمی است که چند سال قبل در یک درگیری خیابانی ناخواسته کسی را به قتل می رساند و حالا همسرش شیوا در تمام این سالها تلاش کرده است که پسرشان امیرعلی را در غیاب پدرش بزرگ کند و برای جلوگیری از قصاص نفس، رضایت خانواده مقتول را بگیرد. اما امیرعلی حالا در هفت سالگی می فهمد که پدر دارد و پدرش به خاطر کاری که انجام داده در زندان است. شکل گیری رابطه این پدر و پسر در زندان و تداوم در روزهایی که پدر از زندان مرخضی گرفته است یک پدرانه آرام و نجیب را رقم زده است.

«- چرا آقاهه هولت داد نزدیش؟- چون عصبانی بود.- اون به ما فحش داد- ازش ناراحت شدی؟- اوهوم- ولی ما باید معذرت خواهی می کردیم.- اون در روی ما بست.- بعضی وقت ها نمی بخشند.- چرا باید بریم معذرت خواهی کنیم؟ چون کار بدی کردیم.- ما رو که نمی بخشند.»

دهلیز

فیلم: حوض نقاشی

در این فیلم مازیار میری، دوپدرو مادر کم توان ذهنی با بازی شهاب حسینی و نگار جواهریان پسر سالمی به نام سهیل دارند. سهیل دانش آموز مقطع دبستان است و هرچه بزرگتر می شود فاصله اش با پدرو مادرش بیشتر می شود. به طوری که دوست ندارد با آنها زندگی کند. تلاش مادر و به خصوص پدر سهیل برای اینکه برای فرزندشان والدین بهتری باشند لحظات عاطفی زیادی در فیلم ایجاد کرده است. به خصوص زمانی که سعی می کنند درست کردن پیتزا غذای موردعلاقه فرزندشان را یاد بگیرند. اما عاطفی ترین لحظه این فیلم سینمایی که لحظه کاملا پدرانه است.، وقتی  است که پدر سهیل به مدرسه پسرش می رود و زیرپنجره از پسرش به خاطر اینکه او پدرش شده عذرخواهی می کند: « -ببخشید که بابات شدم سهیل... خدا تورو یهویی داد خب...اولش که شبیه بچه قورباغه بودی ..همه گفتن شبیه باباش شد.اما خوبه یواش یواش قشنگ شدی. مثل مریم...گریه نکن ! نه نه.... گریه کن ,...فقط سرتو بالا بگیر گریه کن!!!....مثل مرد !»

حوض نقاشی

فیلم: طلا و مس

آقاسید رضا با بازی بهروز شعیبی طلبه جوانی است که برای شرکت در کلاسهای اخلاق یکی از اساتید مشهور به تهران آمده است. اما بیماری زهرا سادات همسرش با بازی نگار جواهریان روند زندگی آنها را تغییر می دهد. آقا سید تمام تلاشش را می کند تا در نبود و بیماری مادر بچه ها احساس کمبود و ناراحتی نداشته باشند. لحظه رقصیدن و یا به قول سیدرضا نای نای کردنش برای شاد کردن بچه ها یکی از لحظات شیرین و پدرانه این فیلم تحسین شده است با اینکه ما این لحظه را نمی بینیم.

این فیلم نیز اثر همایون اسعدیان است.

طلا و مس

فیلم: فرشته ها باهم می آیند

این فیلم حامد محمدی البته بی شباهت با اثر قبلی یعنی طلا ومس نیست.  یک روحانی جوان به نام «احمد» با همسرش « لیلا» در تهران زندگی ساده ای دارند تا اینکه لیلا متوجه می شود سه قلو باردار است. حالا احمد باید تمام تلاشش را بکند تا بتواند از عهده خرج سه قلوها بر بیاید. طوری که مجبور می شود در یک فیلم سینمایی به ناچار در نقش یک روحانی بازی کند. کاری که با واکنش منفی دوستانش روبرو می شود. تلاش پدرانه احمد برای تامین معاش زندگی و مهربانی های همسرانه اش لحظات شیرینی را در این فیلم خلق کرده است. تا فرشته ها باهم می آیند یک فیلم دوست داشتنی باشد. یکی از لحظات به یاد ماندنی این فیلم جایی است که احمد بعد از بازی در فیلم سینمایی مورد سرزنش دیگر طلبه ها قرار می گیرد و در جواب می گوید: « مرد باید نوکر زن و بچه اش باشه».

فرشته ها

فیلم: نفوذی

«فریدون کیان» با بازی «امیرجعفری» همراه با عده ای از اسیران ایرانی جا مانده در عراق در سال ۱۳۸۲ وارد کشور می شود. اما بلافاصله توسط نیروی وزارت اطلاعات دستگیر می شود. دلیل این دستگیری شهرت کیان به جاسوسی از اسرای ایرانی و عضویت در سازمان منافقین است که منجر به شهادت عده زیادی از اسرا شده است. بدنام بودن او در کشور موجب این می شود که فرزندش نام فامیلی خود را تغییر دهد تا نام پدر همراه او نباشد. اما قصه اینطور ادامه نمی یابد. در نهایت متوجه می شویم کیان در ماموریتی قرار گرفته است و خود یکی از رزمندگان انقلاب اسلامی است. همین موضوع روابط پدر و پسر را به شدت تغییر می دهد تا فیلم نفوذی نیز از جمله فیلم های پدرانه سینمای ایران باشد. این فیلم ساخته ی احمد کاوری ومهدی فیوضی است.

نفوذی

فیلم: دستهای خالی

این فیلم ارام ابوالقاسم طالبی در مورد یک پدر آزاده با بازی خسرو شکیبایی که موجی شده است بعد از سالها به خانه بر می گردد. اما موجی شدن این پدر همواره کار دستش می دهد طوری که جشن ورودی که خانواده برایش تدارک دیده حالش را خراب می کند. در یک پاپوش یک قتل به گردن دخترش می افتد و حالا پدر باید برای اعدام نشدن دخترش تلاش کند. لحظات رضایت گرفتن پدر و سروکله زدنش با پدر مقتول که برعکس او هیچ اعتقاداتی ندارد و در خواست عجیبش برای رضایت دادن، لحظات زیبایی را در فیلم ایجاد کرده است تا یکی از فیلم های پدرانه سینمای ایران باشد.

دستان خالی

فیلم: آقایوسف

آقا یوسف  (مهدی هاشمی) یک معلم باز نشسته است که برای تامین معاش خانواده اش کارگری می کند. اما این موضوع را از دخترش پنهان کرده است. او هر روز کیف به دست و به بهانه رفتن به مدرسه از خانه بیرون می آید اما در خانه های مختلف کار می کند. یک روز که در خانه ای مشغول کار است صدای دخترش (هانیه توسلی) را روی پیغام گیر آن خانه می شنود و متوجه ارتباط دخترش با آن خانواده می شود. رفتارهای پدرانه آقا یوسف و دغدغه هایش در طول فیلم و لحظه متوجه شدن دخترش آقا یوسف را تبدیل به یکی از پدرانه های سینما کرده است.

این فیلم ساخته علی رفیعی است.

آقا یوسف

 

دسته بندی

برچسب‌ها