حذف ارز ترجیحی و ریشه کنی فقر مطلق

مدتی است بحث حذف ارز ترجیحی عنوان اصلی تمامی خبرگزاری های کشور شده است. دولت جدید هنوز عرق اش خشک نشده، اقدام به یک حرکت بزرگ اصلاحی نموده است. دولتی که تا چندماه پیش متهم به عدم داشتن تخصص در حوزه ی اقتصادی بود به یک باره دست بر روی یکی از تخصصی ترین و مهم ترین مشکلات اقتصادی کشور گذاشت. مشکلی که سالیان متمادی کمتر رئیس جمهوری جرات کرده بود به سمت آن حرکت کند: اصلاح نظام ارزی و حذف ارز ترجیحی و نظام مند نمودن سیستم یارانه ها
البته در زمینه ی یارانه ها، دولت احمدی نژاد تا حدودی فعالیت داشت که به هر دلیلی کار بصورت ناقص و نیمه تمام انجام گردید. در ادامه نیز دولت روحانی نه تنها کار را تمام نکرد بلکه پای ارز 4200تومانی را نیز به اقتصاد کشور باز نمود. تا اینکه بالاخره دولت آقای رئیسی طرحی نو در انداخت بدین ترتیب نه تنها ارز ترجیحی(4200) را برداشت بلکه یارانه ها نیز چند برابر نمود.
این طرح دولت با مخالفان و همچنین موافقت و تشویق چهره های مختلف سیاسی و اجتماعی روبرو شد. حتی افرادی که تا دیروز مخالف اختصاص ارز ترجیحی بودند به یکباره به مخافان طرح پیوستند. اما ضرورت اجرای این طرح چه بوده است؟
ما در این مقال تنها به بخش اجتماعی موضوع خواهیم پرداخت و وجهه سیاسی و اقتصادی آن را به متخصصین این امر واگذار خواهیم نمود:
رئیس جمهور چندی قبل از اجرای این طرح صحبتی نمود که بسیار مورد توجه رسانه قرار گرفت. ایشان عنوان نمودند : دولت قصد دارد فقر مطلق را ریشه کن نماید.
همین گفته آقای رئیسی محل اشکال برخی کارشناسان و منتقدان دولت قرار گرفت. مگر ریشه کنی فقر مطلق به همین راحتی است؟ حتی عنوان شد؛ بیان این مطلب نشان عدم آگاهی دولتمردان نسبت به فقر و بخصوص فقر مطلق می باشد.
اما واقعا فقر مطلق چگونه ریشه کن خواهد شد؟
برای پاسخ به این سوال باید ابتدا به معنای واقعی فقر مطلق بپردازیم:
طبق تعریف ویکی پدیا: فقر مطلق ( Extreme poverty) وضعیتی که در آن افراد از منابع ضروری برای ادامه ی زندگی بهکلی محروم هستند و در تداوم زندگی دچار مشکل میشوند. آنان از تأمین نیازهای اساسی از قبیل خوراک، پوشاک و سرپناه ناتوانند.
بنا بر تعریف بانک جهانی، کمتر از 9/1 دلار درآمد در روز بعنوان خط جهانی فقر مطلق شناخته میشود.
امروزه حدود ۷۶۷ میلیون نفر در فقر مطلق زندگی میکنند. تقریباً دو سوم فقرا در مناطق روستایی زندگی میکنند و اکثریت آنها در کشورهای جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا متمرکز شدهاند.
فعلاً برای بررسی موضوع همین تعریف جهانی را ملاک قرار می دهیم و از بیان تعاریف داخلی خودداری می کنیم.
براساس همین تعریف اشخاصی که درآمد روزانه شان کمتر از 9/1دلار یعنی حدوداً 60هزار تومان و ماهیانه یک میلیون و هشتصد هزار تومان است دچار فقر مطلق هستند. و همچنین بیشتر این افراد در روستاها که درآمد پایین است حضور دارند.
در مناطق روستایی و بخصوص روستاهای محروم کشورمان درآمد میانگین بسیاری از افراد همین مقدار و کمتر خواهد بود چرا که معمولا دسترسی به صنایع و بازارکار کم بوده و کشاورزی و دامداری بدلیل عدم سرمایه کافی و کم آبی موجود با مشکل مواجه است.
حال در نظر بگیرید با توجه به طرح جدید دولت در مناطق روستایی برای یک خانوار 6نفره(معمولا در روستاها جمعیت خانوار بالاتر نیز هست) مبلغ 2میلیون وچهارصد هزار تومان یارانه واریز می شود. در حالی که سهم یک خانوار روستایی از موادی که ارز ترجیحی ان حذف شده است به مراتب از خانواده شهری کمتر است. مثلا در این خانواده های مصرف نان باگت(صنعتی) و ماکارونی خیلی معنایی ندارد و در مصرف مرغ یا خودکفا بوده ویا مصرف به مراتب کمتر خانواده های شهری می باشد. خانواده ای که تا دیروز کمتر یک میلیون وهشتصد هزار تومان درآمد داشته است اکنون بیش از 4میلیون تومان درآمد دارد اما از سوی دیگر خرج خانواده به این اندازه افزایش نداشته است. در نتیجه خانواده از فقر مطلق خارج شده است بخشی قابل توجهی به درآمدش اضافه گردیده است.
لذا این طرح قطعا در راستای ریشه کنی فقر مطلق در حال اجرا می باشد و می توان گفت تاحدود زیادی باعث ایجاد عدالت اجتماعی در بین اقشار مختلف مردم خواهد شد.
البته در خصوص اجرای صحیح طرح و جلوگیری از گرانی بیش از حد انتظار سخن بسیار است که در اینجا منظور صرفا بیان جنبه اجتماعی بخصوص جلوگیری از فقر مطلق می باشد.