خرمشهرها در پیش است ...

خرمشهر را خدا آزاد کرد....
پیر ما گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد.... زیرا که اتفاق بزرگی بود... چند هزار اسیر و تعداد زیادی توپ و تانک و اسلحه غنیمت های این آزادسازی بود....
از لحاظ تئوری فتح خرمشهر امکان پذیر نبود.....
استراتژیست های بزرگی که ید قهار و طولایی در جنگ داشتند پشت عراق بودند و چنان دژ مستحکمی خرمشهر را فرا گرفته بود که فتح آن غیر ممکن بود .....
اما خرمشهر آزاد شد.....
خرمشهر که خونین شهر نام گرفت حاصل تلاش جوانان ما و توکل عمیق آنها به خدای یکتا بود......
و اینگونه بود که با حداقل سلاح و مهمات و حتی نفرات خرمشهر آزاد شد......
جهانیان با حیرت به اسرای فراوانی که با شعار الله اکبر می دویدند تا به زندان بروند نگاه می کردند و انگشت خویش را بر دهان گرفته بودند، حتی قویترین تئوریسین های جنگ باور نمی کردند، حتی احتمال نمی دادند که خرمشهر آزاد شود....
از یک طرف رودخانه و از یک طرف مین گذاری شده و از طرف دیگر موانعی ایجاد شده بود که پیشرفت را به سمت خرمشهر غیر ممکن می کرد....
اما این کار نا شدنی را به دستور پیر جماران جوانان انجام دادند....
چون دستور بود!
یک دستور الهی که باید انجام می شد و خدا یار و یاور مومنان بود....
در صحنه های سخت جنگ...
در روزهای گرم و طاقت فرسایی که فقط خدا می دانست چه می گذرد....
پیر ما رفت و بزرگ دیگری جای او را گرفت با همان تدبیر و با همان جهان بینی....
اقتدار ما بیشتر شد خرمشهر ما مرزهای مدیترانه شد و ما اکنون در فاصله چند کیلومتری قدس هستیم و منتظر یک دستور....
آقا به ما گفت خرمشهرها در پیش است و ما آن روز نفهمیدیم....
اما اکنون می دانیم که در آستانه فتح عظیم قدس هستیم .....
درست است دشمن خارجی و عوامل داخلی خسارت فراوان برای اقتصاد مردم ایجاد کرده‌اند....
اما ما در آستانه فتح خرمشهر هستیم و دشمن زبون هر چقدر که دست و پا بزند نابود خواهد شد....
وفتح دیگری در راه است...
خرمشهرها در پیش است...