سازمان های مردم نهاد

ساختار نوین جهانی که شامل کشورها و دولتها و البته سازمان ملل می باشد در زمانی نه چندان دور یعنی پس از دو جنگ خانمان سوز جهانی به وجود آمد.هرچند که پیش از آن مدرنیته که حاصل رنسانس بشری بود و تحولات شگرفی در عالم انسانی به وجود آورده بود در اعتقادات بشر ریشه دوانده و مانند کودکی که راه رفتن یاد گرفته است به انکار وجود خالق حی و نشانه های او مشغول شد.
انسان مدرنیته که به رغم خودش ریشه بسیاری از مشکلات خود را یافته و دردها و مریضی ها و همینطور حوادثی مانند سیل و زلزله را که برایش به وجود می آمد دیگر عذاب یا نیروی اهریمنی نمی دانست بلکه آن را محصول تغییراتی در دنیا می دانست که تا حالا به دلیل عدم شناخت تحت کنترل او نبوده و اکنون می تواند با علم خود به جنگ آنها برود و موفق نیز خواهد شد.
بشر تکنولوژی زده که خود را خالق و نه مخلوق و حاصل قانون تکامل می دانست اکنون دورانی را تجربه می کردن که سابقا در تاریخ نمونه ای برای آن یافت نمیشد. هر روز اختراعی جدید و کشف راز جدید بود که با تکنولوژی چاپ به راحتی در اختیار میلیون ها انسان قرار می گرفت و آنها را آگاه می کرد.
کم کم جوامع شکل جدیدی به خود گرفتند و تکنولوژی که مخلوق بشر بود باعث شد که فرهنگی جدید در میان اجتماع بشری شکل بگیرد. در این دنیای جدید ابزار و سلاح نیز بسیار تغییر کرده و سهمگین تر و کشنده تر شده بود به طوری که برای قتل یک نفر نیازی به مهارت در شمشیر زنی و زور بدنی نبود و با یک تفنگ سرپر به راحتی میشد این کار را انجام داد.
کشف قاره آمریکا در نوع خود بینظیر بود چرا که جریانهای مخفی و آشکار اومانیستی و فراماسونرسرزمینهای بکر و پهناوری یافتند که حکومت عالی شیطانی خود را با قتل عام ساکنان بومی بی دفاع آن در آن سرزمین به وجود بیاورند.

انسانهای مدرن غربی با این ادعا که استعمار و پیشرفت را برای ممالکت عقب مانده به ارمغان خواهند آورند وارد دیگر کشورها شدند و نه تنها عاملی برای پیشرفت آن ممالک نشدند که آنها را در عمل مستعمره خویش کردند و مردمان آن را برده و منابع طبیعی را غارت کردند.
پس از مدرنیته که جوامع تغییر شکل ظاهری و باطنی گسترده پیدا کردند پست مدرنیته و نظم جهانی و حکومت فرا ملیتی در حال به وجود آمدن بود. دولتها مجهز به سلاح های ویران کننده در انواع و اقسام ختلف شده بودند و بشر به آسمان نیز دست پیدا کرده بود.هر دولت و هر نژادی در اروپا ادعای برتری می کرد و خود را مدیر دیگر جوامع می دانست و وقت آن شده بود که معلوم گردد که کدام دولت و یا دولتها اقتدار بیشتری دارند. از این سو دو جنگ خانمان سوز و ویران گر جهانی تجربه ای تلخ در نسل کشی گسترده و نابودی بسیاری از شهرها در تاریخ ثبت کرد.
پس از این دوجنگ جبهه غالب تصمیم گرفت که مرجعی را به وجود بیاورد که مانع از جنگ جهانی دیگری باشد و سازمان ملل متحد به عنوان نهادی بین المللی و فراملیتی و دولتی شکل گرفت. عمده نقش این سازمان همان بود که ملتها بتوانند محلی برای دیدار و آشنایی و به اشتراک گذاری افکار و عقاید والبته تحمل نظرهای یکدیگر و دوستی با هم یافت کنند.و همینطور نقش دیگر آن کمک به ملتهای عقب افتاده از مدرنیته جهت پیشرفت و تعالی مادی بود.
در ورای ظاهر زیبای این سازمان نهادهایی مانند حقوق بشر و شورای امنیت نیز شکل گرفته بودند که اولی برای فشار به کشورهای غالبا مسلمان جهت پذیرفتن شکل جامع مدرنیته و دیگری جهت کنترل امنیتی دنیا توسط دولتهای غالب بود.
در کنار این شورا، نهادهای کوچکتری شکل گرفت که ابزار دست شورا باشد و به وسیله آن هرآنچه را که لازم دارد از جامعه هدف جمع آوری در صورت لزوم در جوامع به فعالیت مشغول شود یا به وسیله آن بتواند عده ای را به خط کرده برای هر هدفی به صحنه آورد. نام این نهاد کوچک سازمان غیر دولتی و در اصطلاح سازمان مردم نهاد است.
این نهاد با چهار شرط غیر دولتی بودن و غیر سیاسی بودن و غیر انتفاعی و البته کاملا داوطلبانه تشکیل می شود و یکی از ابزار جامعه مدرن بشری امروز می باشد که مانند دیگر وسایل مدرنیته چاقویی دو لبه بوده و قابلیت این را دارد که ضد صاحبان خود به کار رود.
هرچند برای این نهاد 15 موضوع تعریف شده اما به عنوان زیر دسته و موضوع فرعی تمام مسائل اجتماعی و غیر اجتماعی می تواند در غالب آن بگنجد و به کارگیری شود. این ابزار که محصول مدرنیته می باشد بسیار پرکاربرد در جامعه هست هرچند که در جامعه ما مورد اغفال واقع شده و بسیاری از نیروهای مذهبی و حزب اللهی و افرادی که علاقه به نظام و انقلاب دارند از شناخت خصوصیات و ظرفیت های آن مغفول مانده اند.
می توان به کمک این نهاد ضمن احقاق حق جمهوری اسلامی در زمینه حقوق بشر و بسیاری از مسائل دیگر در سازمان ملل شتافت و از آن بسیار در مجامع بین الملل بهره برداری کرد.
همچنین می توان به وسیله آن رنگ رخسار فقر را از دامان شهرها پاک کرد و به کمک محرومین توسط خیریهها پرداخت.
و البته گروه های جهادی گمنام و با اخلاص که در مناطق محروم به طور گسترده مشغول فعالیت هستند نمونه دیگر آن هستند که اینها مختص به کشور عزیز خودمان ایران می باشدو برخی به عنوان سمن ثبت شده اند.
جمعی دانشجو که علاقه به علم دارند و در یک یا چند زمینه تخصص دارند می توانند به کمک این ابزار و ثبت گروه خود به عنوان یک سمن به راحتی می توانند از مزایای آن در وزرات خانه هایی مانند علوم و تحقیقات استفاده کنند.
فعالیتهای فرهنگی که گستره بسیار وسیعی دارند نیز در غالب سمن به خوبی و باسرعتی چند برابر معمول قابل اجرا می باشند زیرا دست خدا با جماعت است.
مسائل اجتماعی به قدری زیاد هستند که نمی توان در این مقال آنها را تک به تک نام برد. طلاق و معضلات دیگری که اکنون در جامعه ما با آن دست به گریبان است به خوبی توسط سمن ها قابل انجام و پیگیری می باشد.
ورزش از ارکان جامعه سالم می باشد که یک سمن ورزشی به خوبی می تواند در این زمینه نقش ایفا نماید.
کلا در موضوعاتی مانند خیریه، بشر دوستانه، امور زنان،آسیب دیدگان اجتماعی،حمایتی،بهداشت و درمانی،توانبخشی،محیط زیست،عمران و آبادانی و سایر نیز سمن می تواند نقش داشته باشد و افراد با ثبت سمن در آن فعال شوند.
در این مقال ما قصد داشتیم ضمن مرور قسمتی از تاریخ به سمن ها به طور مختصر بپردازیم و در مقاله های آینده به هرکدام از موضوعات فعالیت های سمن ها به تفکیک خواهیم پرداخت.
علیرضا پرویزی