رفتن به محتوای اصلی

این الرجبیون

دین و اندیشه:
حلول ماه رجب
رجب

ماه رجب, آغاز پرفضیلت ترین سه ماه سال است (رجب, شعبان و رمضان) که هر سه ماه از مقام والایى در میان دیگر ماه هاى سال برخوردارند. گو این که این ماه, حتى در جاهلیت نیز مورد احترام زیادى بوده و آن را حرام مى نامیدند زیرا جنگ و کارزار را نیز در این ماه ناروا و ممنوع مى دانستند. و چون به احترام ماه رجب, تمام سلاح ها بر زمین گذاشته مى شد, آن را ((اصم)) نیز نام گذارى کرده اند.
رسول اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ در فضیلت این ماه چنین مى فرماید: ((الا ان رجب شهر الله الاصم و هو شهر عظیم و انما سمى الاصم لانه لایقارنه شهر من الشهور حرمه و فضلا عند الله تبارک و تعالى)).
((إلا ان رجب و شعبان شهراى و رمضان شهر امتى)).
((إلا و من صام من رجب یوما ایمانا و احتسابا استوجب رضوان الله الاکبر و إطفى صومه فى ذلک الیوم غضب الله)).
اى مردم بدانید که ماه رجب ماه ((اصم)) خداوند است و همانا ماهى است بس عظیم و بزرگ و علت نام گذارى این ماه به ((اصم)) این است که هیچ ماهى از ماه هاى سال از نظر فضیلت و حرمت نزد خداى تبارک و تعالى, به آن نمى رسد.
هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه من اند و ماه رمضان ماه امتم.
هان! هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و براى رضاى خدا روزه بدارد, به نعمت رضوان بزرگ الهى نایل آید, و روزه اش در آن روز خشم خداوند را فرو مى نشاند.
و آن چه بیش تر بر عظمت و احترام این ماه افزوده است, مناسبت هاى آن است که در رإس آن ها عید بزرگ مبعث رسول اکرم ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ (27 رجب) و عید میلاد امیرالمومنین مولاى متقین على بن ابى طالب علیه افضل الصلاه والسلام (13 رجب) مى باشد.

(13 رجب) روز ولادت امیرالمومنین علیه السلام:
حضرت امیرالمومنین روز 13 رجب و 33 سال قبل از هجرت در کعبه ـ خانه خدا ـ به دنیا آمد. او نخستین و آخرین کسى است که در کعبه زاده مى شود.
حافظ گنجى شافعى در الکفایه خود در این باره مى گوید:
امیرالمومنین على بن ابى طالب در مکه در بیت الله الحرام, شب جمعه 13 رجب, 33 سال پس از عام الفیل, متولد شد. هیچ کس جز او در خانه خدا به دنیا نیامده و نخواهد آمد و همین براى تعظیم مقام والایش کافى است.
شیخ صدوق در مورد ولادت امام على علیه السلام چنین مى گوید:
یزید بن قعنب مى گوید: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهى از بنى عبدالعزى در برابر خانه خدا نشسته بودیم. ناگهان فاطمه بنت اسد به کنار خانه خدا آمد, در حالى که 9 ماه از مدت حمل او به على بن ابى طالب مى گذشت. درد زایمان بر او عارض شد, دست ها را به دعا بلند کرد و با خداى خود چنین مناجات نمود:
((پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هایى که از سوى تو نازل شده است ایمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهیم خلیل را گواهى مى دهم; همان کسى که این بیت عتیق را ساخت, پس به حق آن کس که این خانه را بنا کرد و به حق جنینى که در شکم دارم, زایمان را بر من آسان فرما.))
یزید بن قعنب ادامه مى دهد:
ناگاه دیدیم پشت کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد و از دیدگانمان پنهان ماند, سپس دیوار خانه به هم آمد! رفتیم که قفل را باز کنیم تا از حقیقت قضیه آگاه گردیم ولى قفل خانه خدا باز نشد که نشد. دانستیم که این امرى است الهى.
سه روز بر این منوال گذشت, در روز چهارم مادر على ـعلیه السلام ـ در حالى که او را بر دست خود گرفته بود, از خانه خارج شد و چنین گفت:
((انى فضلت على من تقدمنى من النسإ لان آسیه بنت مزاحم عبدت الله عزوجل سرا فى موضع لایحب ان یعبدالله الا اضطرارا و ان مریم بنت عمران هزت النخله الیابسه بیدها حتى إکلت منها رطبا جنیا و انى دخلت البیت الحرام فاکلت من ثمار الجنه و إوراقها فلما إردت إن إخرج, هتف بى هاتف: یا فاطمه! سمیه علیا فهو على والله العلى الاعلى یقول: انى شققت اسمه من اسمى و إدبته بإدبى و وقفته على غامض علمى و هو الذى یکسر الاصنام فى بیتى و هو الذى یوذن فوق ظهر بیتى و یقدسنى و یمجدنى فطوبى لمن احبه و إطاعه و ویل لمن ابغضه و عصاه)).
همانا بر بانوانى که پیش از من بودند, برترى دارم زیرا آسیه دختر مزاحم در پنهانى و در جایى که نباید خدا را عبادت کنند, به پرستش و عبادت خدا مى پرداخت و مریم دختر عمران, درخت خشک خرما را تکان داد تا از آن رطب تازه بچیند و بخورد, و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از میوه ها و برگ هاى بهشتى تناول کردم و هنگامى که خواستم از خانه بیرون آیم, هاتفى مرا ندا داد که: اى فاطمه! فرزندت را ((على)) نام گذار چرا که او على و بزرگ است و خداى على اعلى مى فرماید: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب کردم و بر پنهانى هاى علمم آگاه ساختم. او کسى است که بت ها را در خانه ام مى شکند. او کسى است که بر پشت بام خانه ام اذان مى گوید. او کسى است که مرا بسیار ستایش و تمجید مى کند. پس خوشا به حال کسانى که او را دوست داشته باشند و اطاعتش کنند و واى بر کسانى که او را دشمن داشته و مخالفتش نمایند.(امالى صدوق ـ ص80)
نه تنها شیعیان بر این مطلب اتفاق نظر دارند, که بسیارى از مورخان و محدثان و علماى اهل سنت نیز بر این مطلب اذعان مى نمایند و گواهى مى دهند که على زاده کعبه است و جز او کسى در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد. این فضیلت مانند بسیارى از فضایل دیگر, مخصوص على است و هیچ کس در آن ها شریک نمى باشد, چه او نور خدا و کلمه خدا و پرچم هدایت خدا است. او مظهر حق تعالى است در جهان دنیا و جامع تمام کمالات و فضایل معنوى است. او برترین و بافضیلت ترین انسان روى زمین ـ پس از رسول خدا(ص) ـ است.
ابن عباس گوید:
روزى رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ با مردم سخن مى گفت, در ضمن سخنانش فرمود:
اى مردم! کیست که سخنش از سخن خداو ند بهتر و درست تر باشد؟ اى مردم! همانا خداوند به من دستور داده است که على را به عنوان پیشوا, امام, خلیفه و وصى خود به شما معرفى کنم و او را برادر و وزیر خود قرار دهم.
اى مردم! على پس از من باب هدایت و دعوت کننده مردم به سوى خداوند مى باشد. على, پارساترین و برگزیده ترین مومنان است ((و من إحسن قولا ممن دعا الى الله و عمل صالحا و قال اننى من المسلمین)) و چه کسى سخنش ارزشمندتر است از آن کس که مردم را به سوى خدا فرا مى خواند و کارهاى شایسته انجام مى دهد و مى گوید: من از مسلمانانم.
اى مردم! على از من است. فرزندان على فرزندان من هستند, و او همسر دختر عزیزم است.
فرمان او فرمان من و نهى او نهى من است. پس اى مردم, بر شما باد به طاعت و فرمان بردارى از او و زنهار از نافرمانى و مخالفتش چرا که اطاعتش, اطاعت من و نافرمانیش, نافرمانى من است.
اى مردم! على صدیق این امت و فاروق آن است . و على محدث و سخن گوى این امت است. على هارون, یوشع, آصف و شمعون امت است. على الگوى هدایت و کشتى نجات و طالوت امت و ذوالقرنین آن است.
اى مردم! على آزمایش خداوند بر مردم است و على حجت بزرگ پروردگار است. على آیت عظماى الهى و پیشواى هدایت و عروه الوثقى دین است.
اى مردم! على با حق و حق با على است و على زبان گویاى حق است.
اى مردم! على قسیم الجنه والنار (قسمت کننده بهشت و دوزخ) است. هیچ یک از شیعیان و پیروانش به جهنم نمى روند و هیچ یک از دشمنانش از جهنم رها نمى شوند و همانا هیچ یک از دشمنانش به بهشت ره نمى یابند و هیچ یک از پیروانش از بهشت دور نمى شوند.
اى یاران و اصحاب من! من ناصح و خیرخواه شما هستم و هم اکنون رسالت و پیغام خدایم را به شما رساندم ولى چه کنم که شما ناصحان را دوست نمى دارید؟!
این عید سعید را به مقام شامخ حضرت ولى الله الاعظم إرواحنا لتراب مقدمه الفدإ, تهنیت عرض مى کنیم و این روز فرخنده را به تمام پیروان و علاقمندان و شیعیان آن حضرت به ویژه ملت فداکار ایران که افتخار پیروى از وجود مقدسش را دارد, تبریک مى گوییم و امیدواریم خداوند ما را جزء شیعیان واقعى آن حضرت قرار دهد و در روز تقسیم بهشت و دوزخ, ما را جزء ساکنان بهشت برینش به حساب آورد, هر چند لیاقت همنشینى با آن انوار الهیه را نداشته باشیم, زیرا بى گمان ما محب و علاقمند او و فرزندان معصوم و مطهرش هستیم و چنان که پیامبر مى فرماید: ((المرء مع من إحب)) پس بارالها ما را با هر که دوست داریم محشور فرما.
یک بار دیگر این عید بزرگ را به مقام معظم رهبرى و ملت و امت اسلامى تبریک و تهنیت عرض مى کنیم.

مناسبت هاى دیگر ماه:
فهرست وار مناسبت هاى دیگر ماه بزرگ رجب را مى شمریم:

ـ اول رجب: سالروز ولادت پیشواى پنجم, حضرت امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ است که در نخستین روز از ماه رجب سال 57 هجرى در مدینه منوره به دنیا آمد. آن حضرت چهار سال از عمر مبارکش را با جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السلام ـ گذراند و 35 سال با پدرش امام سجاد علیه السلام. و پس از شهادت پدر, 18 سال زندگى کرد که مدت امامت آن حضرت را تشکیل مى دهد.
امام باقر ـ علیه السلام ـ در روز هفتم ذى حجه از سال 114 هجرى در سن 57 سالگى به شهادت رسید.
روز ولادت آن بزرگوار را به عموم شیعیانش تبریک و تهنیت مى گوییم.

ـ دوم رجب: امام على بن محمد الهادى علیهما السلام, دهمین امام و پیشواى شیعیان در روز دوم رجب یا پنجم رجب از سال 212 یا 214 هجرى در روستایى به نام ((بصریا)) نزدیک مدینه منوره به دنیا آمد. و طبق برخى روایات در روز سوم رجب یا 25 جمادى الثانى از سال 254 هجرى در سامرا به شهادت رسید. امام هادى ـ علیه السلام ـ 6 سال و 5 ماه همراه با پدر زندگى کرد و پس از شهادت پدر 33 سال زیست که مدت امامتش مى باشد.
روز ولادت حضرتش را به شیعیانش تبریک, و روز وفاتش را تسلیت مى گوییم و امیدواریم خداوند ما را با آن حضرت محشور فرماید.

ـ دهم رجب : امام نهم, حضرت محمد بن على الجواد علیهماالسلام در روز جمعه دهم ماه رجب از سال 195 هجرى به دنیا آمد. آن حضرت در سن 8 یا 9 سالگى به امامت رسید و 17 سال مدت امامتش به طول انجامید, یعنى عمر مبارکش از 26 سال تجاوز نمى کند. ولى به هر حال سن و سال براى آن بزرگواران و پیشوایان معصوم مطرح نیست, چه این که آن ها برگزیدگان خدایند و از آغاز تولد, انسان کامل هستند ((و آتیناه الحکم صبیا)).
امام جواد روز ششم ذى حجه یا به قولى در روز آخر ماه ذىقعده ازسال 220 هجرى به شهادت رسید.
روز ولادت این امام معصوم بر همه پیروانش مبارک باد.

ـ 25 رجب : در این روز, هفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام موسى کاظم ـ علیه السلام ـ در سن 55 سالگى در سال 183 در زندان سندى بن شاهک ـ لعنه الله علیه ـ و به دستور هارون الرشید عباسى ـ لعنه الله علیه ـ به شهادت رسید.
امام کاظم ـ علیه السلام ـ که معروف به باب الحوائج است 55 سال مدت عمر مبارکش مى باشد که 25 سال آن دوران امامتش است.
فرا رسیدن روز شهادت آن حضرت که روز غم و اندوه مسلمین است را تسلیت مى گوییم و امیدواریم این باب الحوائج ما را در روزى که ((لاینفع مال و لابنون)) است, دست ما را بگیرد و شفاعتمان کند, آمین رب العالمین.

ـ 27 رجب : یکى از بزرگ ترین اعیاد اسلامى است. روزى است که رسول خدا به پیامبرى مبعوث شد و وحى بر آن حضرت نازل گشت. امروز روز ولادت اسلام است و روزى است که مردم از ظلمات بیرون آمدند و به نور پیوستند, لذا بر امت است که امروز را در سراسر جهان جشن بگیرند و شادمانى کنند; جشنى بزرگ که سزاوار این روز بسیار بزرگ باشد.
((هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین)).
حضرت امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ دوران بعثت را چنین تعریف مى کند:
((پیامبر در حالى برانگیخته شد که مردم در فتنه ها و آشوب ها و سرگردانى هاى دوران جاهلیت گرفتار بودند, همان فتنه ها که طناب خانه دین را مى گسست و ستون هاى ساختمان یقین را درهم مى ریخت. در اصل دین اختلاف افتاده و مطلب بر مردم مشتبه شده بود, آن سان که راه رهایى از آن حیرت ها و سردرگمى ها تنگ شده و مصدر هدایت و راهنمایى از دیدگانشان مخفى مانده بود.
پس راه حق گمنام و کورى ضلالت, جهان را فراگیر شده بود. خداوند و پروردگار خود را نافرمانى مى کردند و شیطان دور شده از رحمت الهى را اطاعت مى نمودند. ایمان از میان رفته بود و ستون هایش درهم ریخته و نشانه هایش ناشناخته مانده و راه هایش فرسوده و جاده هایش برطرف شده بود. شیطان را فرمان مى بردند و در راه هایش گام مى نهادند و به آبخورهایش سر مى زدند و شیطان پرچم هاى خود را توسط آنان برافراشته مى کرد. در فتنه هایى که مردم را پایمال نموده و همگى در آن سرگردان و گرفتار آمده بودند...))(نهج البلاغه, خطبه2)

دسته بندی