امر به معروف و نهی از منکر چرا؟

«و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم؛ و مردان و زنان با ایمان، دوست یکدیگرند که به کارهای پسندیده وا میدارند و نماز را برپا میکنند و زکات میدهند و از خدا و پیامبرش فرمان میبرند. آنان که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که خدا توانا و حکیم است.»
این روزها که بوی محرم در کوچه پسکوچههای شهر پیچیده است بیشتر به یاد عاشورا میافتم. به یاد سرور آزادگان جهان که چه در ذهنش بود برای برپایی قیامی اینچنین گسترده که هنوز هم جهان مبهوت عظمتش است؟ چرا مردی از جنس مردان خدا که انگار فقط جسمش زمینی است خودش، خانواده و یارانش را به تیغ شهادت میکشاند، اما تسلیم دشمن نمیشود؟ مگر ره توشه این جنگ چیست؟ مگر به کدامین رسالت بزرگ قیام کرده که آوایش هنوز دلنشین است و هر روز هزاران لبیک یا حسین به گوش میرسد. او که دنبال قدرت نبود! او که به طمع تخت پادشاهی تن به غربت، تشنگی و اسیری اهلبیتش نداده بود. یادم میافتد که اماممان برای احیای دین سفارش شده پیامبر به کوفه رفت و سر از صحرای کربلا در آورد. میخواست مردم را از جهلی که گرفتارش بودند برهاند، اما آنها دهن بین بودند. حزب باد بودند انگار. آنقدر سست عنصر و بیاراده بودند که با یک کیسه طلا آخرت را به دنیایشان فروختند. گفت، اما کسی نصایحش را نشنید. بعد از آن هر جا نام قیام عاشوراست امر به معروف و نهی از منکر را میشنوم. یاد حرکت مسلمانها در کشورهای اروپایی میافتم که با دادن آب و کارهای خیرخواهانه سعی دارند حرکت عاشورا را زنده نگه دارند. یاد جوانی میافتم که در کشور بیگانه زندگی و کار میکرد. صاحبکارش غیرمسلمان بود و تهدید کرده بود اگر او را در حال نماز خواندن ببیند اخراجش میکند.
جوان بیچاره نه میتوانست دل از کاری که به آن نیاز داشت بکند و نه میتوانست اصول مسلمانی را که نماز مهمترین رکنش بود زیر پا بگذارد. مجبور شد در محوطه دستشویی روزنامه پهن کند و یواشکی نمازش را به جا بیاورد. او چنین مسلمانی است و ما در کشور خودمان شاهد برخی جوانهایی هستیم که به نماز بیتوجه هستند. میبینیم راه را غلط میروند، اما سکوت میکنیم. یاد اعتقادات مختلف مردم میافتم. همانهایی که هم زبانیم، دینمان یکی است و زیر یک پرچم زیست میکنیم. پس در یک جامعه اسلامی تکلیف امر به معروف چه میشود؟ دلم میخواهد یک واژه امروزیتر پیدا کنم. از آن واژههای آب و رنگ داری که جوانها در صفحههای مجازی میگذارند. از همانهایی که مثل آهنربا جذب میکند. میخواهم همه را به نیکی فرا بخوانم و بگویم آهای دوست، رفیق، هموطن، این ره که تو میروی به ترکستان است.
یاد ورزش کوهنوردی میافتم. یک حرکت دستهجمعی برای رسیدن به هدفی مشخص و واحد. اصطلاح همنوردی را در کوهپیمایی شنیدهاید؟ یعنی عدهای که با هم مسیر کوه را طی میکنند. آنها تمام پستیها و بلندیها را در کنار هم هستند. آنها سقوط و صعودشان وابسته به یکدیگر است. پس هیچ کس نمیتواند نسبت به رفتارها و خطاهای همنوردش بیتفاوت باشد. راز بقا و سلامتشان در یک حرکت موفق گروهی است. آنها خارج از بحث جنسیت، در سختترین مسیرها هوای هم را دارند و در خیلی مواقع دار و ندارشان را با هم قسمت میکنند.
همنوردها حواسشان به ضعیفترها که عقبتر میآیند است. حواسشان به سقوط یکدیگر است. همنوردها همیشه با هم هستند، در عین آنکه به حریم شخصی و تمام فردیتهای یکدیگر احترام میگذارند. آنها بدون منت پشت و پناه یکدیگرند.
اگر رسیدن به یک جامعه سالم و امن و پرتکاپو هدف هر ایرانی است، پس من و شما همنورد هستیم. دیگر نمیتوانیم نسبت به امور جاری جامعه و خانواده یکدیگر بیتفاوت باشیم. نمیتوانیم روی خطاهای همنوردمان سرپوش بگذاریم. روا نیست بگذاریم خودش را در چاه بیندازد.
ما فارغ از ایرانی بودنمان یک همنورد هستیم. پس وظیفه داریم از سقوط هم ممانعت کنیم. میتوانیم در سراشیبی خطاها و اشتباهات دستش را بگیریم. اگر اصول همنوردی را بجا بیاوریم یعنی به کمال رسیدهایم، یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر خودمان!
همنورد عزیز! یک جامعه سالم و پویا نیاز به مراقبت دارد. خودمان باید خطاهای یکدیگر را گوشزد کنیم. باید اگر راهی بیراهه شد متوقفش کنیم. باید مراقب باشیم اشتباهات سهوی دیگران باعث سقوط جامعهمان نشود.
منبع: روزنامه جوان